Dr_Ghaffari
Active member
در فرهنگ ايران اسبان افسانه اي بسياري وجود دارند اگر دوستان هم همت كنند و هر كدام يكي از اين اسبها را معرفي كنند مجموعه ارزشمندي جمع آوري خواهد شد.
درباره اسب بالدار، روایتزیاد است یکی از آنها افسانه عامیانه ملک محمد است که مرضیه جان اشاره کردند.که احمد شاملو در اثر ارزشمند کتاب کوچه از آن چنین یاد کرده : در باورهای مرد ـ سالارانهی توده «تا زمان حضرت سلیمان اسبها بال داشتند و در دریا زندگی میکردند و به خشکی نمیآمدند، حضرت آنها را به خشکی دعوت فرمود. شهریار اسبها گفت: اطاعت میکنم به شرط آن که زنها بر پشت من سوار نشوند! پس از آن که بنیآدم شرط را نقص کردند بال اسبها افتاد و به هیأت امروز در آمدند.»مرضیه گفت:. افسانه ای هست در رابطه با شخصی بنام ملک محمد که در کودکی پدر و مادرش توسط چند دیو کشته میشن، اما زن یکی از دیوها به او علاقهمند میشه و بعنوان پسرش او رو بزرگ میکنه ، و به او کره اسبی میده بنام کره ی سیاه . بعدها این اسب بسیار تنومند میشه و در مواقع ضروری به کمکش میاد. این اسب در دریا زندگی میکرده و هر وقت ملک محمد به کمکش نیاز داشته کنار دریا رفته و کره ی سیاه رو صدا میزده و اون و کره هاش از آب بیرون میومدن و دشمنانش رو از بین میبردن...