اسب حیوان نجیبی است(روز دلتنگی)

ناشناس

Active member
اسب حیوان نجیبی است.اسب حیوان زیبایی است.

اما نه نجیبی و نه زیبایی...تو ی آن اصطبل دهها اسب هست.دهها اسب با همان خصلت...
اما آن یکی...آن که یال های سپیدش روی چشمان بی نهایت سیاه و درشتش افتاده بود.آن یکی می فهمید...
عصیان را در همان یال های دراز و آشفته اش و در نگاهش خوانده بودم.
شاید او هم عصیان مرا در پس ظاهر همیشه آرامم یافته بود.
اینجوری شد که دوستش داشتم.اینجوری که اگر میشد ساعتها محو ، نگاهش می کردم و دیگر حتی بوی بد اصطبل و هوای نمور و تاریک آنجا را حس نمی کردم.آرام لمس اش می کردم و اسب بیشتر خود را نزدیکم می کرد.
این اسب را نمیشد سوار شد.نمیشد تازاند.نمیشد لجام بست.
این یکی را باید می فهمید.باید ساعتها نگاه می کرد.باید می خواند.
افسوس که هیچ گاه آنهمه فرصت نداشتم.آنقدر که ساعتها سکوت را با حیوان سپری کنم.گویی می فهمید که دیگر وقت رفتن است...پره های بینی اش سریع و عصبی، تنگ و گشاد میشدند و در آن اتاقک تاریک جلو عقب میرفت.دست می گذاشتم بر پوزه اش و صورتم را می چسباندم بهش...آرام و با احتیاط...هیچ باری نشد که این حرکات تند و سریع باشد.جوری که نشان بدهم من انسانم و بر تو می توانم مالکیت داشته باشم.جوری که نشان دهم بی محابا هستم از لمس ات...اسب سکوت مرا شنیده بود!
چقدر نیازمند همان آرامش ام.چقدر آرامش را لای آدم ها گم کرده ام...لای آدم ها...

نوشته شده توسط مها
 

پیوست ها

  • LesleyHarrison_07_TheKindnessInHisEye.jpg
    LesleyHarrison_07_TheKindnessInHisEye.jpg
    37 کیلوبایت · بازدیدها: 6

لادن

Member
شما تا الان اسبتون رو فهمیدین و درک کردین

من هم فهميدم هم دركش كردم

اسم اسبم لادنه، يه ماديانِ محليِ بي‌اصل و نصبِ پيرِ نازا به رنگ كرنك كه كمر گود افتاده اي داره و تمام بدنش پره از جاي زخم و اسكاره، دارم؛
از همه مهمتر پاي چپش شكسته و كج جوش خورده، جوري كه وقتي راه مي‌ره پاي چپشو جلوي پاي راستش مي‌ذاره.
تقريباً 18-19 سالشه، ولش كرده بودند تو بيابون، محل اتصال گردن به بدنش جاي يه زخم كهنه است كه فكر كنم مربوط به زينش بوده و....
سر زشتي داره كه بيشتر به الاغ شبيه تا اسب و هزار جور عيبو ايراد ديگه....

ولي من لادنمو با هيچ اسبي تو دنيا عوضش نمي‌كنم
 

mahsima

Member
آره خیلی وقتا میفهممش ولی بعضی مواقعم نمی فهمم دروغه اگر بگم همیشه .
اما این حسی که در این متن توصیف شده رو بارها درک کردم.
 
بالا