اسب خون ايراني را تعريف كنيد.

vatan

Member
دوستاران خون ايراني اميد وارم بتوانيد اين سوال را به درستي جواب دهيد.
چی خون ایرانی را تعریف کنیم؟؟؟
این که یه چیز مشخصی هست .
منظورتون اهمیت اسب خون خالص و یا چرا باید به خون خالص بها بدیم هست؟؟؟
این سوالات تکراری هست و همش جواب داده شده.
 
شعر خوان هشتم اثر مهدی اخوان ثالث
به جرات میتونم بگم از جمله شعرهای تاثیر گذاری که خوندم ، یکی از بهترین هاش خوان هشتم بوده ، که من قسمت هایی از اون رو که به لحظه ی مرگ رخش _یار وفادار رستم _ اختصاص داره نوشتم.
مرد نقال_ آن صدایش گرم ، نایش گرم،
آن سکوتش ساکت و گیرا
و دمش ، چونان حدیث آشنایش گرم_...
...روایت کرد ؛
خوان هشتم را.......


...آری اکنون شیر ایرانشهر
تهمتن گرد سجستانی
کوه کوهان، مرد مردستان
رستم دستان،
در تگ تاریک ژرف چاه پهناور،
کشته هر سو بر کف و دیوارهایش نیزه و خنجر،
چاه غدر ناجوانمردان
چاه پستان ،چاه بی دردان،
چاه چونان ژرفی و پهناش ، بی شرمیش ناباور
و غم انگیز و شگفت آور،
آری اکنون تهمتن با رخش غیرت مند،
در بن این چاه آبش زهر شمشیر وسنان ، گم بود
پهلوان هفت خوان ، اکنون
طعمه ی دام و دهان خوان هشتم بود
و می اندیشید
که نبایستی بگوید هیچ
بس که بی شرمانه و پست است این تزویر،
چشم را باید ببندد ، تا نبیند هیچ...
بعد چندی که گشودش چشم
رخش خود را دید
بس که خونش رفته بود از تن ،
بس که زهر زخم ها کاریش
گویی از تن حس و هوشش رفته بود و داشت میخوابید.
او

از تن خود _بس بتر از رخش_
بی خبر بود و نبودش اعتنا با خویش.
رخش را می دید و می پایید.
رخش ، آن طاق عزیز ، آن تای بی همتا
رخش رخشنده
با هزاران یادهای روشن و زنده...
گفت در دل :" رخش ! طفلک رخش !
آه !"
این نخستسن بار شاید بود
کان کلید گنج مروارید او گم شد.
ناگهان انگار
بر لب آن چاه
سایه ای را دید
او شغاد ، آن نابرادر بود
که درون چه نگه میکرد و میخندید
و صدای شوم و نامردانه اش در چاهسار گوش میپیچید....
باز چشم او به رخش افتاد_اما ...وای !
دید ،
رخش زیبا ، رخش غیرت مند
رخش بی مانند ،
با هزارش یادبود خوب ، خوابیده است
آن چنان که راستی گویی
آن هزاران یادبود خوب را در خواب می دیده است....
بعد از آن تا مدتی ، تا دیر ،
یال و رویش را
هی نوازش کرد ، هی بویید ، هی بوسید ،
رو به یال و چشم او مالید...
مرد نقال از صدایش ضجه می بارید .....

ممنون ازمرضیه عزیز
برای گذاشتن این ارسال که بااجازه شون وام گرفتم.
ولی..
این موجود راکه درجغرافیا,فرهنگ ,ادبیات ,سیاست ,اقتصادبومی ایران حضورداشته ودرذهن تمام ایرانیها نقشی پررنگ وبا احترام دارد همین اسب بامشخصات ,خصوصیات وقدمتی است که شما از باور آن اجتناب می کنید.

این اسب مطمئنا" باتعریف شما متفاوت است ومتاسفانه تعریف شما هیچ نوستالژی رابرانگیخته نمی سازد.
 

sohrab

Active member
فكر نميكنم اينجور باشه.پس كجان دوست داران اين ميراث ملي

آآآآآآآآی نفسسس کششش:dodgy:
ما بعد از چندین ماه تحقیق و مطالعه روی سوال ایمان اومدیم یه جواب دندون شکن بدیم!
البته کاسپین و کرد و دره شوری و .. اسبهای ایران هستند (بودند...) ولی اینکه سوال را توی انجمن عرب مطرح کردید لابد منظورتون اسب اصیل (عرب) خوزستان هست .(اصیل را برای پان ایرانیستا گفتم، عرب را برای پان عربیستا:ph34r-smiley:)
دسته بندی "خون خالص – خارجی" پدیده ی نسبتا جدیدی هست که در نتیجه ورود اسبهای عرب اصلاح شده خون مصری که به منظور کشش با مادیانهای عرب خوزستان وارد شدند و می شوند، بوجود آمد. البته خلوص مسئله ای نسبی هست و خون اسب اصیل خوزستان هم در طول تاریخ با اقوام خاورمیانه ایش از جمله عراق و کویت و سوریه آمیخته شده. ولی امروز بعضی ها آندسته از اسبها که مادرانشان سنت شکنی نکرده وبا حفظ گوهرعفت، مورد اغفال نریان های چشم آبی فرنگی واقع نشده اند را خون ایرانی می نامند.
 

سامان حسینی

Active member
حبذااسبی مججل مرکبی تازی نژاد
سم اوپروین نشان ونعل اوخاراشکن
دراین شعر خصوصیات کامل اسب عرب(که بیشتر به خالص ایرانی نزدیک است)امده است که متاسفانه من فقط همین 1 بیت روحفظم.
شعر ازمنوچهری دامغانی
 

علی اصفهانی

Active member
فکر میکنم در درجه اول بیشتر به اخلاق و رفتارش اهمیت داده میشه
غیرت . جسارت . شجاعت . نجابت . ادب . و ...
البته در عین سلامت اندامها و قدرت
تیپهای خاصی براش تعریف میکردن .
از زبان مری خانم توی یادداشتهای عبدالله خان دیدم .
هر تیره تیپ خاص خودشو داشته
مثلا اسب با تیپ کامل حمدانی حداد بوده : سینه کفتری و کپل گرد و ...
 
پاسخ

حبذااسبی مججل مرکبی تازی نژاد
سم اوپروین نشان ونعل اوخاراشکن
دراین شعر خصوصیات کامل اسب عرب(که بیشتر به خالص ایرانی نزدیک است)امده است که متاسفانه من فقط همین 1 بیت روحفظم.
شعر ازمنوچهری دامغانی
من از حاتم آن اسپ تازی نژاد
بخواهم گر او مکرمت کرد و داد.(بوستان)
 
به هر صورت همان طور که دوستان از گوهر عفت و یادداشتهای عبدالله خان فرمودند،اضافه می دارم که با در نظر گرفتن این مطلب که ریشه تمامی اسپ های جهان از قسمت های شرقی آسیا می باشد و ما ایرانیان اولین کسانی بوده ایم که اسپ را رام کردیم ، فنوتیپ غالب ازان ماست؛که البته ممکن است تعدادی از مادیان های کهن ملک ایران گوهر مذکور را به یک نگاه یار اجنبی از کف داده باشند که این خود بی سبب نیست.
 
بالا