سنا
Active member
از جمله نعمتهايى كه خداوند به سليمان ارزانى داشت، اسبهاى اصيل بود كه وى در اختيار داشت و گاه گاهى آنها را در برابر خويش به معرض تماشا مىگذارد. يكى از روزها، سليمان دستور داد تا اسبها را مقابل وى حاضر كنند و سپس با فخر و مباهات به اسبها، رو به اطرافيان خويش كرده و گفت: من اين اسبها را بهخاطر دنيا و بىنيازى در دنيا نمىخواهم، بلكه بدين سبب به آنها علاقهمندم كه به واسطه آنها خدا را به ياد آورده و در راه دين و آيين وى از آنها استفاده كنم. و سپس به تماشاى اسبان پرداخت. اسبها از مقابل وى عبور كرده تا از ديدهها پنهان شدند، ولى عشق و علاقه سليمان به اسبها فرو ننشست، لذا دستور داد مجدداً آنها را دربرابرش حاضر كنند و خود بهپاخاست و با دست خويش پاها و گردن آنها را نوازش داده و تيمار نمود و از اين كارها چند هدف را دنبال مىكرد:
اول: براى ارزش قائل شدن به آنها بود؛ زيرا اسب در آن زمان يكى از برجستهترين وسايل و ابزار مقابله با دشمن به شمار مىرفت.
دوم: خواست نشان دهد كه وى به امور سياسى و مملكت دارى اهتمام فراوان دارد، بهگونهاى كه بيشتر كارها را خود شخصاً انجام مىدهد.
سوم: چون حضرت، آشناى به وضعيت اسبها بود عيب و بيمارىهاى آنها را تشخيص مىداد، لذا آنها را آزمايش مىكرد تا بداند نشانههاى بيمارى در آنها وجود دارد يا نه. خداى متعال فرمود:
وَوَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ * إِذ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالعَشِىِّ الصافِناتُ الجِيادُ * فَقالَ إِنِّى أَحْبَبْتُ حُبَّ الخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّى حَتّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ * رُدُّوها عَلَىَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَالأَعْناقِ؛
و سليمان را به داود عطا كرديم. او بهترين بنده ما بود و زياد به درگاه خدا تضرّع و زارى مىكرد. آنگاه كه اسبهاى تندرو را هنگام عصر بر او ارائه دادند، وى گفت: من اين اسبها را به خاطر پروردگارم دوست دارم. تا اينكه آفتاب غروب كرد، سپس خطاب كرد آنها را برايم باز گردانيد و به دست كشيدن بر ساق و يال و گردن اسبها و نوازش آنها پرداخت.
منبع:
پخش ايران - حضرت سليمان(ع)
اول: براى ارزش قائل شدن به آنها بود؛ زيرا اسب در آن زمان يكى از برجستهترين وسايل و ابزار مقابله با دشمن به شمار مىرفت.
دوم: خواست نشان دهد كه وى به امور سياسى و مملكت دارى اهتمام فراوان دارد، بهگونهاى كه بيشتر كارها را خود شخصاً انجام مىدهد.
سوم: چون حضرت، آشناى به وضعيت اسبها بود عيب و بيمارىهاى آنها را تشخيص مىداد، لذا آنها را آزمايش مىكرد تا بداند نشانههاى بيمارى در آنها وجود دارد يا نه. خداى متعال فرمود:
وَوَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ * إِذ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالعَشِىِّ الصافِناتُ الجِيادُ * فَقالَ إِنِّى أَحْبَبْتُ حُبَّ الخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّى حَتّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ * رُدُّوها عَلَىَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَالأَعْناقِ؛
و سليمان را به داود عطا كرديم. او بهترين بنده ما بود و زياد به درگاه خدا تضرّع و زارى مىكرد. آنگاه كه اسبهاى تندرو را هنگام عصر بر او ارائه دادند، وى گفت: من اين اسبها را به خاطر پروردگارم دوست دارم. تا اينكه آفتاب غروب كرد، سپس خطاب كرد آنها را برايم باز گردانيد و به دست كشيدن بر ساق و يال و گردن اسبها و نوازش آنها پرداخت.
منبع:
پخش ايران - حضرت سليمان(ع)