♘امیرحسین♞
♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
ميتوان به اسب، پرش از مانع را آموخت و چنانچه اين آموزش با دقت، حوصله و دانش كافي انجام پذيرد، هر اسبي ميتواند از موانع تا 120 سانتيمتر عبور كند. ولي انتخاب نوع اسب، جديتر از آن است كه بتواند به آساني انجام گيرد، براي تربيت يك اسب گاهي بايد سالها رنج كشيد. اگر اسب نتواند بيش از 120 سانتيمتر بپرد، يعني جثه، نژاد و خون حيوان اجازه پيشرفت به او ندهد، زحمت بيهودهاي خواهد بود. بنابراين از آغاز بايد اسب را به نوعي انتخاب كرد كه تحرك كافي، قدرت پرش، استعداد براي ياد گرفتن، جثه و توانايي كافي داشته باشد. براي انتخاب اسب پرش، سه عامل در نظر گرفته ميشود: نژاد، اندام، خوي.
6-1-1 نژاد
امروزه در ايران، از اسبهاي كرد، عرب ، تركمن و حتي اسبچههاي خزر، براي پرش استفاده ميكنند. اسبهاي عرب مناسب هستند ولي حرارت زياد و كوتاه بودن آنها مانع رسيدن به حد اعلاي پيشرفت است. اسب كرد آن قدر كه براي چوگان مناسب است، به كار پرش نميآيد. اسبچهها براي بچهها تا حدي مفيدند ولي بهترين اسب پرش در ايران دوخونهاي تركمن – عرب، تركمن – تربرد و آنگلو عرب هستند. در خارج از ايران اسبهاي پرسش از ميان دو خونهايي كه سه قسمت خون آنها تربرد و يك قسمت از يك نژاد خون سردتر است، انتخاب ميشوند . اسبهاي ايرلندي يا هولشتاين يا هانوورين با توجه به اندام و قد متناسب، داراي خون سرد كافي براي تأمين يك سوم خون لازم هستند. تركيب تربرد و يك نژاد خون سرد بعضي از نقائص دست و پا و افتادي كپل را ر تربرد رفع ميكند. اختلاط تربرد با نژاد تراكنر نيز باعث قوي شدن عضلات سينه و عمق پيدا كردن ريهها شده، به اسب نيروي بيشتري براي پرش ميدهد. به هر حال نژاد خون خالص انگليسي براي پرش بيشتر از حد لازم حساس است و دو خونهاي اين نژاد بهتر هستند.
6-1-2 اندام
قد بين 160 تا 170 سانتيمتر براي پرش متناسب است. اسبهاي كوچكتر يا بزرگتري ديده شدهاند كه براي كار پرش متناسب و كافي بودهاند. ولي اسبهاي بزرگتر گامهاي بلندتري دارند، كه آنها را در تنظيم گامهايشان در بين موانع دچار اشكال ميكند. در حالي كه اسبهاي كوچكتر با بلند گرفتن گامهاي خود آسانتر بر مشكلات فائق ميآيند. به علاوه چنانچه قد اسب از 156 سانتيمتر (بدون نعل) كوتاهتر باشد، ميتوان آن را در مسابقه اسبهاي كوچك با ردههاي پايين شركت داد.
گذشته از قد اسب، اسبهاي پرش ويژگيهاي يكسان دارند. مثلاً روش ايستادن استوار نشانه نيروي زياد و توازن طبيعي آنهاست يا در نتيجه تمرين و آموزش، عضلات بزرگ و مدوري در پشت و كمر پيدا كردهاند.
اگر اندام اسب پرش را از نيم رخ به سه بخش جلو، ميانه و پشت تقسيم كنيم، هر قسمت بايد تقريباً با بخشهاي ديگر برابر باشد. در قسمت جلو، تركيب، سر و گردن و شانه بايد متناسب به نظر آيد. گردن كوتاه ، يا گردني كه كاملاً از بدن متمايز نيست، مناسب نخواهد بود. هم چنان كه گردن بسيار بلند مشكلاتي را در تعادل اسب به وجود ميآورد و حمل آن را روي مانع دشوار ميكند. عضلات عرضي – جانبي مهرهها در گردن بايد رشد كافي داشته و گردن كشيده و متوازن باشد.
سر نيز بايد نسبت به بدن اندازه مناسبي داشته باشد و اتصال آن با گردن نامتناسب نباشد. استخوانبندي سر نبايد سنگين باشد زيرا اين، نشانه خون سردي و لختي اسب است. اتصال شانه و گردن بايد متناسب و متمايز باشد. شانه و جدوگاه بايد بين زين و گردن حائل باشند. اسبي كه شانه متناسب ندارد، داراي حركات خشك و گامهاي كوتاهتري است . اين نقائص، توانايي اسب را براي پريدن موانع عريض محدود ميكند. زاويه و شيب استخوان كتف مهم است زيرا حركات آزاد و به جلو را ميسر ميكند. اگر شانههاي اسب زياد راست باشند، هنگام فرود به اسب فشار خواهد آمد و اگر زاويه شانه و بازو تنگ بوده و زياد حاده باشد اسب به درد ميدان مسابقات اسب دواني ميخورد پس اين زاويه بايد متناسب براي پرش اسب باشد. دستها مخصوصاً در ناحيه مچ و زانو بايد قوي و قلمهاي كوتاه باشد. بخلقها زياد بلند نباشند و شيب كافي براي گرفتن ضربات، هنگام فرود را دارا باشند. بدن بايد كاملاً روي دستها و پاها مستقر و استوار باشد. سمها هم در جاي خود اهميت دارند. سم گرد و سياه مقاوم كه خوب نعلبندي شده ، مورد توجه است.
بخش مياني كه شامل قفسه سينه اسب است بايد از حجم كافي برخوردار باشد، تا جا براي كار ششها و قلب، كه مراكز قدرت و استقامت هستند، فراهم آورد. تنفس يا به عبارت ديگر دستگاه تنفس اعضاي گوارش هنگامي كه اسب تحت فشار است، اهميت بسيار پيدا ميكند. در اسب جوان كمر چندان پر نيست ولي در اسب بالغ كمر و تهيگاه قوي و عضلات مشخص آن موردنظر است. كمر اسب پرش نبايد زياد بلند باشد.
بدن اسب پرش نسبت به بدن اسبهاي اسب دواني جمعتر است آن چنان كه اگر در ميان دستها، پاها و پشت يك اسب پرش، چهار ضلعي را به تصوير درآوريم، اين چهارضلعي، شكلي نزديك به مربع خواهد يافت.
بخش پشت بايد به طول هر يك از دو بخش ديگر بوده، به صورت استواري روي پاها قرار گرفته و از تهيگاه تا قوس بالاي مفصل خرگوشي، نماي گردي داشته باشد. پاها از مفصل خرگوشي به پايين بايد عمودي باشند. وقتي از پشت به اسب پرش نگاه ميكنيد، اولاً كشاله و شلوار حيوان بايد قوي باشد. ثانياً مجموع قسمت خلفي بايد چنان رشد كرده باشد كه تهيگاه و پشت را بپوشاند. خيلي اهميت دارد كه اسب پرش داراي عقب قوي باشد. اسبي كه از ناحيه كپل، كشاله و شلوار ضعيف است به ندرت اسب پرش مناسبي از آب در خواهد آمد.
اسبي كه پاها را زياد زير بدن قرار ميدهد، يا دور نگاه ميدارد، اندام صحيحي ندارد. دمي كه به يك طرف نگه داشته ميشود يا در وسط پا قرار ميگيرد، علامت وجود اختلالي در ستون فقرات است. اسب سالم، وقتي از اصطبل بيرون آورده ميشود، مانند يك ورزشكار داراي حركت مستقيم و روان است. اسب در حركت بايد يكنواختي، آرامش و تموج منطقي را ارائه دهد. پاها و دستها نبايد در حركت، به طرف خارج يا داخل متمايل يا پرت شوند. زنده بودن حركتها ، توجه به اطراف ، توازن و تعادل طبيعي براي يك اسب پرش فوقالعاده ضروري است.
6-1-3 خوي
متأسفانه برخلاف اندام و نژاد اسب پرش، براي سنجش خلق و خوي اسب يك راه و روش ثابت، معتبر و مطمئن وجود ندارد. از قهرماني پرسيده مي شود كه اسب پرش خود را چگونه انتخاب ميكند. جواب ميدهد: من به خواندن چهره اسب اعتقاد دارم كه مهرباني و خونگرمي را در چهرهاش ببينم و او بايد شريف و در عين حال سر زنده و هوشيار باشد... خواندن چنين صفاتي در چهره اسب، حتي براي متخصصين و با تجربهها هم مشكل است. ديگري ميگويد: من به خود اسب نگاه ميكنم. ميخواهم در حركات او توانايي و در رفتار او اراده و تفكر ببينم! چگونه؟ نفر سومي معتقد است كه اسبهاي چموش و اسبهايي كه از آدم بيمي ندارند داراي شجاعت و تهور لازم براي پرش هستند. ولي چه بسيار اسبهاي آرام بودهاند كه به اوج رسيدهاند نظريه ديگري ميگويد: اسب را بايد آزمود. رفتار اسب را هنگام نزديك شدن سوار، سوار شدن و سواري كردن و هنگامي كه روي مانع ميرود در نظر بگيريد. از واكنشهاي اسب و از نگاهش بسياري چيزها را ميتوان درباره خلق و خوي او حدس زد... شايد؟!
آخرين گفته ما اين است كه : خلق و خوي اسب نيز بسيار مهم است اسب پرش نبايد زياد خون سرد باشد، جرأت و شجاعت اسب پرش، تعيينكننده است. زيرا كه قدرت هجوم و پرش از موانع دشوار را به اسب اهدا ميكند. اراده و علاقه اسب به پرش، با هوشي و تعليمپذيري در كنار مهرباني از صفاتي هستند كه اسب پرش را به درجه كمال ورزيدگي و قهرماني ميرسانند.
منبع : كتاب اسب
6-1-1 نژاد
امروزه در ايران، از اسبهاي كرد، عرب ، تركمن و حتي اسبچههاي خزر، براي پرش استفاده ميكنند. اسبهاي عرب مناسب هستند ولي حرارت زياد و كوتاه بودن آنها مانع رسيدن به حد اعلاي پيشرفت است. اسب كرد آن قدر كه براي چوگان مناسب است، به كار پرش نميآيد. اسبچهها براي بچهها تا حدي مفيدند ولي بهترين اسب پرش در ايران دوخونهاي تركمن – عرب، تركمن – تربرد و آنگلو عرب هستند. در خارج از ايران اسبهاي پرسش از ميان دو خونهايي كه سه قسمت خون آنها تربرد و يك قسمت از يك نژاد خون سردتر است، انتخاب ميشوند . اسبهاي ايرلندي يا هولشتاين يا هانوورين با توجه به اندام و قد متناسب، داراي خون سرد كافي براي تأمين يك سوم خون لازم هستند. تركيب تربرد و يك نژاد خون سرد بعضي از نقائص دست و پا و افتادي كپل را ر تربرد رفع ميكند. اختلاط تربرد با نژاد تراكنر نيز باعث قوي شدن عضلات سينه و عمق پيدا كردن ريهها شده، به اسب نيروي بيشتري براي پرش ميدهد. به هر حال نژاد خون خالص انگليسي براي پرش بيشتر از حد لازم حساس است و دو خونهاي اين نژاد بهتر هستند.
6-1-2 اندام
قد بين 160 تا 170 سانتيمتر براي پرش متناسب است. اسبهاي كوچكتر يا بزرگتري ديده شدهاند كه براي كار پرش متناسب و كافي بودهاند. ولي اسبهاي بزرگتر گامهاي بلندتري دارند، كه آنها را در تنظيم گامهايشان در بين موانع دچار اشكال ميكند. در حالي كه اسبهاي كوچكتر با بلند گرفتن گامهاي خود آسانتر بر مشكلات فائق ميآيند. به علاوه چنانچه قد اسب از 156 سانتيمتر (بدون نعل) كوتاهتر باشد، ميتوان آن را در مسابقه اسبهاي كوچك با ردههاي پايين شركت داد.
گذشته از قد اسب، اسبهاي پرش ويژگيهاي يكسان دارند. مثلاً روش ايستادن استوار نشانه نيروي زياد و توازن طبيعي آنهاست يا در نتيجه تمرين و آموزش، عضلات بزرگ و مدوري در پشت و كمر پيدا كردهاند.
اگر اندام اسب پرش را از نيم رخ به سه بخش جلو، ميانه و پشت تقسيم كنيم، هر قسمت بايد تقريباً با بخشهاي ديگر برابر باشد. در قسمت جلو، تركيب، سر و گردن و شانه بايد متناسب به نظر آيد. گردن كوتاه ، يا گردني كه كاملاً از بدن متمايز نيست، مناسب نخواهد بود. هم چنان كه گردن بسيار بلند مشكلاتي را در تعادل اسب به وجود ميآورد و حمل آن را روي مانع دشوار ميكند. عضلات عرضي – جانبي مهرهها در گردن بايد رشد كافي داشته و گردن كشيده و متوازن باشد.
سر نيز بايد نسبت به بدن اندازه مناسبي داشته باشد و اتصال آن با گردن نامتناسب نباشد. استخوانبندي سر نبايد سنگين باشد زيرا اين، نشانه خون سردي و لختي اسب است. اتصال شانه و گردن بايد متناسب و متمايز باشد. شانه و جدوگاه بايد بين زين و گردن حائل باشند. اسبي كه شانه متناسب ندارد، داراي حركات خشك و گامهاي كوتاهتري است . اين نقائص، توانايي اسب را براي پريدن موانع عريض محدود ميكند. زاويه و شيب استخوان كتف مهم است زيرا حركات آزاد و به جلو را ميسر ميكند. اگر شانههاي اسب زياد راست باشند، هنگام فرود به اسب فشار خواهد آمد و اگر زاويه شانه و بازو تنگ بوده و زياد حاده باشد اسب به درد ميدان مسابقات اسب دواني ميخورد پس اين زاويه بايد متناسب براي پرش اسب باشد. دستها مخصوصاً در ناحيه مچ و زانو بايد قوي و قلمهاي كوتاه باشد. بخلقها زياد بلند نباشند و شيب كافي براي گرفتن ضربات، هنگام فرود را دارا باشند. بدن بايد كاملاً روي دستها و پاها مستقر و استوار باشد. سمها هم در جاي خود اهميت دارند. سم گرد و سياه مقاوم كه خوب نعلبندي شده ، مورد توجه است.
بخش مياني كه شامل قفسه سينه اسب است بايد از حجم كافي برخوردار باشد، تا جا براي كار ششها و قلب، كه مراكز قدرت و استقامت هستند، فراهم آورد. تنفس يا به عبارت ديگر دستگاه تنفس اعضاي گوارش هنگامي كه اسب تحت فشار است، اهميت بسيار پيدا ميكند. در اسب جوان كمر چندان پر نيست ولي در اسب بالغ كمر و تهيگاه قوي و عضلات مشخص آن موردنظر است. كمر اسب پرش نبايد زياد بلند باشد.
بدن اسب پرش نسبت به بدن اسبهاي اسب دواني جمعتر است آن چنان كه اگر در ميان دستها، پاها و پشت يك اسب پرش، چهار ضلعي را به تصوير درآوريم، اين چهارضلعي، شكلي نزديك به مربع خواهد يافت.
بخش پشت بايد به طول هر يك از دو بخش ديگر بوده، به صورت استواري روي پاها قرار گرفته و از تهيگاه تا قوس بالاي مفصل خرگوشي، نماي گردي داشته باشد. پاها از مفصل خرگوشي به پايين بايد عمودي باشند. وقتي از پشت به اسب پرش نگاه ميكنيد، اولاً كشاله و شلوار حيوان بايد قوي باشد. ثانياً مجموع قسمت خلفي بايد چنان رشد كرده باشد كه تهيگاه و پشت را بپوشاند. خيلي اهميت دارد كه اسب پرش داراي عقب قوي باشد. اسبي كه از ناحيه كپل، كشاله و شلوار ضعيف است به ندرت اسب پرش مناسبي از آب در خواهد آمد.
اسبي كه پاها را زياد زير بدن قرار ميدهد، يا دور نگاه ميدارد، اندام صحيحي ندارد. دمي كه به يك طرف نگه داشته ميشود يا در وسط پا قرار ميگيرد، علامت وجود اختلالي در ستون فقرات است. اسب سالم، وقتي از اصطبل بيرون آورده ميشود، مانند يك ورزشكار داراي حركت مستقيم و روان است. اسب در حركت بايد يكنواختي، آرامش و تموج منطقي را ارائه دهد. پاها و دستها نبايد در حركت، به طرف خارج يا داخل متمايل يا پرت شوند. زنده بودن حركتها ، توجه به اطراف ، توازن و تعادل طبيعي براي يك اسب پرش فوقالعاده ضروري است.
6-1-3 خوي
متأسفانه برخلاف اندام و نژاد اسب پرش، براي سنجش خلق و خوي اسب يك راه و روش ثابت، معتبر و مطمئن وجود ندارد. از قهرماني پرسيده مي شود كه اسب پرش خود را چگونه انتخاب ميكند. جواب ميدهد: من به خواندن چهره اسب اعتقاد دارم كه مهرباني و خونگرمي را در چهرهاش ببينم و او بايد شريف و در عين حال سر زنده و هوشيار باشد... خواندن چنين صفاتي در چهره اسب، حتي براي متخصصين و با تجربهها هم مشكل است. ديگري ميگويد: من به خود اسب نگاه ميكنم. ميخواهم در حركات او توانايي و در رفتار او اراده و تفكر ببينم! چگونه؟ نفر سومي معتقد است كه اسبهاي چموش و اسبهايي كه از آدم بيمي ندارند داراي شجاعت و تهور لازم براي پرش هستند. ولي چه بسيار اسبهاي آرام بودهاند كه به اوج رسيدهاند نظريه ديگري ميگويد: اسب را بايد آزمود. رفتار اسب را هنگام نزديك شدن سوار، سوار شدن و سواري كردن و هنگامي كه روي مانع ميرود در نظر بگيريد. از واكنشهاي اسب و از نگاهش بسياري چيزها را ميتوان درباره خلق و خوي او حدس زد... شايد؟!
آخرين گفته ما اين است كه : خلق و خوي اسب نيز بسيار مهم است اسب پرش نبايد زياد خون سرد باشد، جرأت و شجاعت اسب پرش، تعيينكننده است. زيرا كه قدرت هجوم و پرش از موانع دشوار را به اسب اهدا ميكند. اراده و علاقه اسب به پرش، با هوشي و تعليمپذيري در كنار مهرباني از صفاتي هستند كه اسب پرش را به درجه كمال ورزيدگي و قهرماني ميرسانند.
منبع : كتاب اسب