تربیت سریع اسب یا FAST TRAINING

[علی واحدی]

حکایتی رو بگم که وضعیت سوارکاری شیراز رو بهتر ببینید.
چندی پیش در باشگاه ... یک کره 2.5 ساله را از بکسش بیرون آوردند و کره نازنین هم که مدتی از باکس بیرون نیامده بود کمی بالا و پایین پرید و اتفاقا بخولوقش به زیر چشم پسر مربی محترمی که با کره کار میکرد خورد و کمی سیاه کرد.
روز بعد کره بینوا به مانژ آورده شد. چهار دست و پایش بهم بسته شد و حلش دادند که بزمین بیفتد سپس با شلاق و دسته بیل و بیل آنقدر کتکش زدند که تقریبا بیهوش شد. فکر نمیکنم در جزیره آدمخواران نیز چنین بلایی را سر یک حیوان زبان بسته بیاورند. متاسفانه مربی مربوطه با سالهای سال سابقه سوارکاری و بقولی TRAIN راه دیگری برای این کره نازنین نداشتند و متاسفانه کسی در شیراز مثل مرحوم نشاطی مرحومه قره کوزلو و مرحومه فیروز یا بختیاری یا بهرامی یا رضایی یا وجدانی نیست که این بیلها را برسر این آقای مربی بکوبند. آری سواری شیراز این است.. :'( :'( :'( :'( :'(

 

[مرضیه]

چیزی رو بگم که وضعیت سوارکاری شیراز رو بهتر ببینید.
چندی پیش در باشگاه ... یک کره 2.5 ساله را از بکسش بیرون آوردند و کره نازنین هم که مدتی از باکس بیرون نیامده بود کمی بالا و پایین پرید و اتفاقا بخولوقش به زیر چشم پسر مربی محترمی که با کره کار میکرد خورد و کمی سیاه کرد.
روز بعد کره بینوا به مانژ آورده شد. چهار دست و پایش بهم بسته شد و حلش دادند که بزمین بیفتد سپس با شلاق و دسته بیل و بیل آنقدر کتکش زدند که تقریبا بیهوش شد. فکر نمیکنم در جزیره آدمخواران نیز چنین بلایی را سر یک حیوان زبان بسته بیاورند. متاسفانه مربی مربوطه با سالهای سال سابقه سوارکاری و بقولی TRAIN راه دیگری برای این کره نازنین نداشتند. آری سواری شیراز این است. :'( :'( :'( :'( :'(

ناراحت کننده ترین مطلبی بود که خوندم!!!نمی دونم چی باید گفت،شاید هم هیچ نباید گفت!!
مطمئنم صحنه ای که جلوی روم تصویر کردید ،هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه...
:'( :'( :'( :'( :'(

 

[Dr_Ghaffari]

اسب ایرانی به خاطر داری در شیراز یکجا با هم رقتیم . آن اسب را همین مربی تربیت کرده بود...! یک بار هم آن اسب را با شلاق سیاه کرده بود !

 

[مرضیه]

اسب ایرانی به خاطر داری در شیراز یکجا با هم رقتیم . آن اسب را همین مربی تربیت کرده بود...! یک بار هم آن اسب را با شلاق سیاه کرده بود !

پس مساله تربیت نیست،مشکل روانیه؟!!!

 

[sohrab]

چنین آدمی اگر هر جای دیگه به جر کشور عزیزمون بود، روزگارشو سیاه میکردند.

 

[DADAR]

برادر جان کدوم باشگاه و کدام مربی؟

 

[سحرناز]

جالبه که کشور های دیگه به شدت برخورد می شه با این طور آدمهای روانی. چه از لحاظ جریمه های نقدی و چه زندان و محرومیت از کار و .... متاسفانه اینجا خیلی راحت ....


اسب طفلی :'( :'( :'( :'( :'(


لطفا این طور اشخاص رو معرفی کنید و از بردن اسمشون پرهیز نکنین. شاید یه کم خجالت بکشن .... :-X

نمی دونم چی بگم واقعا ....

 

[Azadeh B]

ای بابا!عجب آدمای عقده ای پیدا میشنا البته کلا حیف اسم آدم !

 

[صابر خسروي]

شرمند و ببخشید
این آدمو باید مثل اسب قنطرش کرد و با شلاق لونچ بهش کوبید تا درد شلاقو بفهمه دیگه این کارو نکنه و بفهمه که اسبم جانداره و احساس داره :-[

 

[مرضیه]

خدا رحمت نثار روح سعدی کناد،
این آدمها از اون دسته آدم هایی هستند که اگر سگ پاچه شون رو بگیره،احتمالا تا سگ بیچاره رو با دندان پاره پاره نکنند دست بر نمیدارند!!
وحشت نکنید،آدمیزاده است از چهره فقط نقابش افتاده است!!!
ای کاش انسان هرگز آدم نمیشد!!!

 

[علی واحدی]

برادر جان کدوم باشگاه و کدام مربی؟

دادار جان به شما میگویم شما معرفی بفرمایید. باشگاه محسن آقای ق.ذ در ضمن آقای عباس. م هم شاهد و ناظر بوده اند.

 

[علی واحدی]

چیزی رو بگم که وضعیت سوارکاری شیراز رو بهتر ببینید.
چندی پیش در باشگاه ... یک کره 2.5 ساله را از بکسش بیرون آوردند و کره نازنین هم که مدتی از باکس بیرون نیامده بود کمی بالا و پایین پرید و اتفاقا بخولوقش به زیر چشم پسر مربی محترمی که با کره کار میکرد خورد و کمی سیاه کرد.
روز بعد کره بینوا به مانژ آورده شد. چهار دست و پایش بهم بسته شد و حلش دادند که بزمین بیفتد سپس با شلاق و دسته بیل و بیل آنقدر کتکش زدند که تقریبا بیهوش شد. فکر نمیکنم در جزیره آدمخواران نیز چنین بلایی را سر یک حیوان زبان بسته بیاورند. متاسفانه مربی مربوطه با سالهای سال سابقه سوارکاری و بقولی TRAIN راه دیگری برای این کره نازنین نداشتند. آری سواری شیراز این است. :'( :'( :'( :'( :'(

ناراحت کننده ترین مطلبی بود که خوندم!!!نمی دونم چی باید گفت،شاید هم هیچ نباید گفت!!
مطمئنم صحنه ای که جلوی روم تصویر کردید ،هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه...
:'( :'( :'( :'( :'(

باید ببخشید که باعث جریحه دار شدند احساسات تمام کسانی که با اسب مثل یکی از اعضای خانواده برخورد میکنند شدم ولی این صحنه هیچگاه از ذهن خودم هم بیرون نمیره و باعث عذاب روحیم شده. البته دور از چشم این مربی من به این کره مخصوصا خیلی محبت میکنم و سعی میکنم که انسان را مثل یک هیولا نبینه و انسانها رو با روح لطیفش ببخشه.

 

[علی واحدی]

یک روز تمرین وقتی حدود یک الی دو سال از سن سوارکاریم میگذشت در مانژ بین یک مانع ژیمناستیک با شلاق اشاره کوچکی به گردن اسبم که سکوت نام داشت(البته دولتی بود و از ایلخی های ورامین و بسیار خوب) زدم و آنقدر نامحسوس که فکر نمیکردم آقای محمد اعتماد(مربی) اصلا متوجه شده باشند. بلافاصله مرا به وسط مانژ خواندند و منهم(چون شاگرد خوب ایشان بودم)با سرعت چون فکر میکردم جمله ای تحسین برانگیز درانتظارم میباشد به ایشان رسیدم و ایشان با شلاق لنژِی که در دست داشتند(از نوع وسترن که چرمی و بلند است و سر آن مثل زبان مار میباشد) با نهایت قدرت ضربه ای به پشتم کوبیدند(سنم 9 سال بود) ضربه به قدری شدید بود که جایش تا ماهها سیله بود. ایشان گفتند ((زدم که یادت بماند همیشه مقصر سوارکار است نه اسب و هیچگاه نباید بیدلیل تنبیه گردد)).(تنبیه یک نه قاطع بلند بود یا با دست به گردن اسب زدن) دستشان را از راه دور میبوسم چون ایشان هم اکنون نروژ زندگی میکنند.درس بزرگی بود که تا آخر عمر سوارکاریم در ذهنم نقش بست.(حال فکر کنید که هم اکنون با یک شاگرد همچنین رفتاری گردد. بدون در نظر گرفتن اهمیت موضوع میرود که میرود. البته به قول مرحوم کلنل نشاطی بهتر که برود) خوشا بحال اسبان و سوارکاران آنروز.حالا با این اوضا رسیدیم به همان نوشته FAST TRAINING .

 

[SNOWWHITE]

منم یادم یه بار سر کلاس به اسبم شلاق زدم آقای واحدی گفتن :اون شلاق رو باید بزنن تو سر تو!
کاش می شد توی سر خیلی ها شلاق زد!

 

[Dr_Ghaffari]

اگر فرصت کنم در بخش رفتار شناسی رفتارهای اسب را در هنگام آموزش و یادگیری ارسال می کنم . وقتی اسب آموزشهای شما را درک نکند با رفتارهای ویژه ای به شما می گوید که نمی فهمم و کاش شما بفهمید که او چه می گوید ! در چنین شرایطی باید زبان آموزشی خود را با اسب تغییر دهید و یا آرامتر با او سخن بگویید که درک کند . فقط به صورت خلاصه اشاره می کنم یک روز یک مربی را دیدم که داشت اسبی را لنژ می کرد و اسب بینوا برای بار اول بود که لنژ می شد و هنوز درک درستی نداشت مربی با عصبانیت شلاق می زد و اسب بینوا برای اینکه به مربی بفهماند که نمی داند او از جانش چه می خواهد به آرامی به طرف او می آمد و او بی توجه او را با شلاق از خود دور می کرد تا به خیال خودش او را لنژ کند !
پس اگر اسبی مستقیما به سوی شما آمد به او اجازه بدهید حرفش را بزند . او به شما نزدیک خواهد شد و سرش را به روی سینه شما خواهد گذاشت و از شما می خواهد تا دقیق تر به او بگویید چه می خواهید . در چنین حالتی اسبتان را با شلاق دور نکنید بلکه کمی او را نوازش کنید و با چند ضربه آرام کف دست به گردن و با صحبتی که با او می کنید به او اطمینان دهید که خطری او را تهدید نمی کند و او قرار است در کمال آرامش چیز تازه ای یاد بگیرید سپس با او قدم بزنید و او را مجددا به دایره ای که باید لنژ شود هدایت کنید در صورتیکه مایل به ادامه مطلب بودید یاد آوری نمایید تا پس از جشنواره اصفهان آن را ادامه دهم ...
پویان عزیز فکر میکنم این رفتار را شما بارها از دلیر در آن اوایل دیده اید؟درست است!؟

 

[علی واحدی]

اگر فرصت کنم در بخش رفتار شناسی رفتارهای اسب را در هنگام آموزش و یادگیری ارسال می کنم . وقتی اسب آموزشهای شما را درک نکند با رفتارهای ویژه ای به شما می گوید که نمی فهمم و کاش شما بفهمید که او چه می گوید ! در چنین شرایطی باید زبان آموزشی خود را با اسب تغییر دهید و یا آرامتر با او سخن بگویید که درک کند . فقط به صورت خلاصه اشاره می کنم یک روز یک مربی را دیدم که داشت اسبی را لنژ می کرد و اسب بینوا برای بار اول بود که لنژ می شد و هنوز درک درستی نداشت مربی با عصبانیت شلاق می زد و اسب بینوا برای اینکه به مربی بفهماند که نمی داند او از جانش چه می خواهد به آرامی به طرف او می آمد و او بی توجه او را با شلاق از خود دور می کرد تا به خیال خودش او را لنژ کند !
پس اگر اسبی مستقیما به سوی شما آمد به او اجازه بدهید حرفش را بزند . او به شما نزدیک خواهد شد و سرش را به روی سینه شما خواهد گذاشت و از شما می خواهد تا دقیق تر به او بگویید چه می خواهید . در چنین حالتی اسبتان را با شلاق دور نکنید بلکه کمی او را نوازش کنید و با چند ضربه آرام کف دست به گردن و با صحبتی که با او می کنید به او اطمینان دهید که خطری او را تهدید نمی کند و او قرار است در کمال آرامش چیز تازه ای یاد بگیرید سپس با او قدم بزنید و او را مجددا به دایره ای که باید لنژ شود هدایت کنید در صورتیکه مایل به ادامه مطلب بودید یاد آوری نمایید تا پس از جشنواره اصفهان آن را ادامه دهم ...
پویان عزیز فکر میکنم این رفتار را شما بارها از دلیر در آن اوایل دیده اید؟درست است!؟

خدا پدرتان را بیامرزد جناب آقای دکتر. ای کاش نمام ترینرهای محترم(البته اگر وجود داشته باشد) این نکات ظریف را بدقت رعایت نمایند.

 

[علی واحدی]

منم یادم یه بار سر کلاس به اسبم شلاق زدم آقای واحدی گفتن :اون شلاق رو باید بزنن تو سر تو!
کاش می شد توی سر خیلی ها شلاق زد!

باید از شما عذر خواهی کنم برادر خوبم. ولی عاجزانه خواهش میکنم که این حیوان نجیب را که بهترین راه ارتباط با او گفتمان است(نشست. ساق و تماس دستجلو و گفتمان آوایی) را با شلاق و بدون دلیل تنبیه نکنید.

 

[atila]

زشت ترین صحنه ای که می توان تصور کرد همین صحنه است . البته در تربیت اسب باید تحکم و صلابت در دستوری که به اسب داده می شود رعایت شود ولی این فقط با تند کردن صدا یا یک حرکت آرام دست انجام می شود نه با بستن دستو پای حیوان و شکنجه اش . من جای اسب باشم رام میشوم و سواری میدهم بعد طوری زمینش می زنم تا قطع نخاع شود بلکه درس عبرت شود برای ظالمان.

 

[atila]

من اسبی 3 ساله را خریدم که سواری نمی داد و از آدم وحشت داشت فهمیدم که از دست این موجود کتک خورده . هیچ کس را به باکس راه نمی داد . من یک هفته هروز 2-3 ساعت باهاش حرف می زدم بعد اجازه می داد برم داخل باکس و قشو کنم بعد از یک هفته از دستم هویج خورد آن لحظه یکی از زیباترین لحظات عمرم بود.

 

[علی واحدی]

من اسبی 3 ساله را خریدم که سواری نمی داد و از آدم وحشت داشت فهمیدم که از دست این موجود کتک خورده . هیچ کس را به باکس راه نمی داد . من یک هفته هروز 2-3 ساعت باهاش حرف می زدم بعد اجازه می داد برم داخل باکس و قشو کنم بعد از یک هفته از دستم هویج خورد آن لحظه یکی از زیباترین لحظات عمرم بود.

سلام دوست عزیز. آفرین بر شما دقیقا کار درستی انجام داده اید مخصوصا گفتمان با او و هویج. امیدوارم هر روزتان بهتر از دیروزتان باشد که هست چون دعای اسبتان همواره با شماست.