atila
Member
* فرسنامه سيد حسيني: فرسنامه اي منظوم در بحر مثنوي در 300 بيت از سيد حسيني که پيشه سپاهيگري داشت، همراه با ديباچه اي به نثر به نام جلال الدين سکندر شاه سروده است. اين فرسنامه از جنبه شعر فارسي نيز ارزشمند است و استوارتر از اشعار فرسنامه ها و بازنامه هاي منظوم ديگر مي باشد. مولف مردي سپاهي بوده و خود و پدرش در فن رايضي و تربيت اسب تسلط داشتند. رساله در پنج فصل در ظاهر و هيات اسب و نشانهاي اسب و استر تدوين شده و قسمتي از آن به صورت سوال و جواب است. در آخر نيز به برخي از بيماريهاي اسب اشاره دارد. برخي از بيتهاي اين فرسنامه چنين است:
...شنيدم اين نشانها از پدر من کزو بهتر ندانستند اين فن..
..دگر بايد که از سم تا به زانوش بود چندانکه زانو تا به بازوش
دگر در پاي هر اسبي، دو خم هست که تا گشته مساوي پاش با دست
دگر کوتاه باشد خرده گاهش قوي و پهن باشد گرده گاهش
بود گوشش ز سر بر رسته گويي نه افکنده چو گاو از سست خويي
بود سوراخهاي بيني اي دوست فراخ و بس تنک موي و تنک پوست...
...دگر چون اسب سرما يافت بايد که داني ورنه، علتها فزايد
نبيني اسب چون در زين، عرق کرد برو، زد باد و شد اندام او سرد...
...الهي چونکه بخشيدي روانم بذکر خويش گويا کن زبانم
حسيني درد و اندوهت سرايد اميدم آنکه اميدت برآيد
...شنيدم اين نشانها از پدر من کزو بهتر ندانستند اين فن..
..دگر بايد که از سم تا به زانوش بود چندانکه زانو تا به بازوش
دگر در پاي هر اسبي، دو خم هست که تا گشته مساوي پاش با دست
دگر کوتاه باشد خرده گاهش قوي و پهن باشد گرده گاهش
بود گوشش ز سر بر رسته گويي نه افکنده چو گاو از سست خويي
بود سوراخهاي بيني اي دوست فراخ و بس تنک موي و تنک پوست...
...دگر چون اسب سرما يافت بايد که داني ورنه، علتها فزايد
نبيني اسب چون در زين، عرق کرد برو، زد باد و شد اندام او سرد...
...الهي چونکه بخشيدي روانم بذکر خويش گويا کن زبانم
حسيني درد و اندوهت سرايد اميدم آنکه اميدت برآيد