امیر صادقی
Member
سارقي که پس از هفتاد سال به عنوان "امانتدار امين" مورد تقدير قرار گرفت!
در 29 آوريل 2004/ 10 ارديبهشت 1383 خبرگزاري رويتر CBS، CNN، و روزنامههاي سرشناسي چون نيويورک تايمز و گاردين از بازگردانيدن 300 لوح دوره هخامنشي به ايران خبر دادند. اين خبر بر اساس اطلاعيه مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيکاگو در 28 آوريل مخابره شد که طي آن اعلام شده بود اين دانشگاه 300 لوح گلي باستاني فوق را، که 70 سال پيش از دولت ايران به امانت!! h34r-smiley::blinksmiley::smile: گرفته بود، به سازمان ميراث فرهنگي ايران بازپس خواهد داد. در اين اطلاعيه آمده است که اين 300 لوح بخشي از «دهها هزار لوحي است که در سال 1937 به دانشگاه شيکاگو امانت داده شده بود.»
در سال 1951/ 1330 دانشگاه شيکاگو 37 هزار لوح از مجموعه فوق را به ايران بازگردانيد و از آن پس استرداد الواح امانتي به فراموشي کامل سپرده شد. :wacsmiley:
در 13 ارديبهشت خبرگزاري ميراث فرهنگي گزارش داد که 300 لوح فوق طي مراسمي به رئيس سازمان ميراث فرهنگي ايران و جمعي از مديران اين سازمان تحويل شد و طرف ايراني از «حسننيت» طرف آمريکايي «قدرداني» کرد!! :biggrin:
نمونه اي از قطعات به سرقت رفته از تخت جمشيد در موزه دانشگاه شيکاگو
گيل استاين، مدير مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيکاگو، در مراسم فوق درباره مابقي الواح چنين گفت: «از آنجايي که بسياري از اين الواح خرد شدهاند، تعيين تعداد دقيق آنها کار مشکلي است. hno-smiley02::dodgy: اما ما تخمين ميزنيم که حدود 2000 لوح کامل و تعداد بسيار زيادي خردههاي الواح در اختيار دانشگاه شيکاگو باشد.»
گزارش ديگر خبرگزاري ميراث فرهنگي، بهنقل از روزنامه شيکاگو ساندي تايمز، حاکي است که به دليل وقوع انقلاب اسلامي و «بسته شدن درهاي رابطه بين دو کشور ايران و آمريکا در سال 1979» دانشگاه شيکاگو نتوانست اين الواح را زودتر به ايران بازگرداند.
ولي خبرگزاري ميراث فرهنگي، در ذيل ترجمه و مخابره خبر ساندي تايمز، اين پرسش را مطرح نکرد که چرا دانشگاه شيکاگو طي سالهاي 1333-1357، که روابط ايران و آمريکا در عاليترين سطوح بود، باقيمانده الواح را به ايران بازنگردانيد و چرا اکنون بهناگاه امانتدار شد؟ (آخرين بار که بخشي از الواح فوق به ايران بازپس داده شد در سال 1330 بود.)
فقط عظمت را بنگرید
دکتر مجد بر اساس اسناد علني شده دولت ايالات متحده آمريکا تحقيقي ارزشمند و تکاندهنده درباره غارت آثار باستاني و اشياء عتيقه ايران در دوره رضا شاه به دست داده است. نقش پروفسور آرتور پوپ و محمدعلي فروغي (ذکاءالملک) و پسرش، مهندس محسن فروغي، در اين غارت جالب است. مکاتبات پوپ و والاس موراي، ديپلمات متنفذ آمريکايي در تهران که بعدها سفير ايالات متحده در ايران شد، نشان ميدهد که ميان پوپ و فروغي پدر و پسر رابطه مالي گستردهاي برقرار بوده و فروغيها به عنوان کارگزار پوپ در زمينه سرقت و انتقال اشياء عتيقه ايران به آمريکا عمل ميکردند. اين اشياء مسروقه از طريق پوشش ديپلماتيک سفارت آمريکا به خارج انتقال مييافت.
محمدقلي مجد، غارت بزرگ آمريکايي آثار باستاني ايران در سالهاي 1925-1941
Mohammad Gholi Majd, The Great American Plunder of Persia’s Antiquities 1925-1941, New York: University Press of America, 2003, 276 pages
دکتر مجد در پايان کتاب نشان ميدهد که آمريکاييها طي سالهاي 1931 تا 1939 جمعاً 710 هزار دلار در زمينه آٍثار باستاني ايران هزينه کردند و در ازاي آن اشيايي به ارزش صدها ميليونها دلار به چنگ آوردند. مثلاً، انستيتوي شرقشناسي دانشگاه شيکاگو طي سالهاي 1931-1935 در تختجمشيد فقط يکصد هزار دلار سرمايهگذاري کرد و در مقابل عاليترين قطعات اين گنجينه را، که غيرقابل ارزشگذاري است، به دست آورد.
مطالعه اين کتاب، مانند ساير کتابهاي دکتر مجد، از واجبات است.
نمونه اي از دهها هزار لوحي که پس از هفتاد سال سيصد قطعه آن به ايران مسترد شد
ماهها از انتشار کتاب دکتر محمدقلي مجد، پژوهشگر ايراني مقيم ايالات متحده آمريکا، درباره غارت آثار باستاني ايران در دوره رضا شاه بهوسيله مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيکاگو ميگذرد ولي تاکنون انتشار کتاب فوق در سايت خبرگزاري ميراث فرهنگي بازتاب نداشته است. تحقيق دکتر مجد، که بر مبناي اسناد علني شده دولت آمريکا و بهويژه گزارشهاي سفارتخانه ايالات متحده آمريکا در تهران، صورت گرفته نشان ميدهد که در سالهاي 1930 آثار باستاني و ميراث فرهنگي ايران، بهويژه مجموعه تختجمشيد، در معرض غارتي بزرگ از سوي برخي نهادهاي آمريکايي، و در رأس آنها مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيکاگو، و عمال سودجوي آمريکايي و ايراني آنان بوده است. کتاب دکتر مجد را يکي از معتبرترين ناشران دانشگاهي آمريکا منتشر کرد و در محافل دانشگاهي و فرهنگي آن کشور با علاقه مورد مطالعه قرار گرفت. در مقابل، افراد يا محافلي که وظيفه لاپوشاني اينگونه غارتهاي فرهنگي را به عهده دارند، انتشار اين کتاب را برنتافتند. واکنش آنها يا سکوت بود و يا نقدهاي خصمانه عليه محقق ايراني فوق. يکي از آخرين اينگونه نقدها مقاله آقاي جيمز گود James Goode در شماره بهار 2004 مجله خاورميانه است: The Middle East Journal, volume 58, Spring 2004, Number 2
سکوت يا واکنش خصمانه اينگونه محافل در قبال انتشار کتاب دکتر مجد طبيعي بود ولي تصوّر علاقمندان به تحقيقات دکتر مجد اين بود که کتاب فوق در محافل فرهنگي ايران بازتاب گسترده خواهد يافت و توجه مديران سازمان ميراث فرهنگي را جلب خواهد کرد. حتي تصوّر ميرفت که سازمان فوق با اتکا بر اسناد علني شده دولت آمريکا دعوي براي استرداد هزاران قطعه نفيس و کم نظيري را که در موزه دانشگاه شيکاگو نگهداري ميشود آغاز کند؛ و يا حداقل انجمنها و جمعيتهاي فرهنگي را در جهان از اين غارت بزرگ مطلع سازد. ولي متأسفانه چنين نشد. اين سکوت چنان سنگين بود که بهنظر ميرسد سازمان ميراث فرهنگي حتي از انتشار کتاب دکتر مجد نيز مطلع نشده است.
در مقابل، انتشار کتاب دکتر مجد مقامات کنوني مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيکاگو را نگران کرد. آنان، طبعاً، تصوّر ميکردند که به زودي با جنجال و رسوايي مواجه خواهند شد. و در نتيجه به فکر افتادند که بخش بسيار ناچيزي از غارت خود را به ايران مسترد دارند و با ايجاد ارتباطات دوستانه مانع از اين رسوايي بزرگ شوند. 8) چنين بود که مؤسسه شرقشناسي دانشگاه شيکاگو در کسوت امانتداري امين ظاهر شد و بذل و بخشش ناگهاني آنان مقامات ايراني را غافلگير کرد.
بيهوده نيست که روزنامه گاردين حادثه فوق را با اين تيتر منعکس کرد: «دانشمندان آمريکايي با استرداد الواح باستاني ايران را فريفته خود کردند.»
گيل استين، رئيس موسسه شرق شناسي دانشگاه شيکاگو، در حال بسته بندي الواح قبل از سفر به ايران
پیوست ها
-
Iran_Chicago_University1.jpg45 کیلوبایت · بازدیدها: 40
-
Iran_Chicago_University2.jpg33.4 کیلوبایت · بازدیدها: 39
-
Iran_Chicago_University3.jpg23 کیلوبایت · بازدیدها: 38
-
Iran_Chicago_University5.jpg16.8 کیلوبایت · بازدیدها: 36
-
Iran_Chicago_University6.jpg24.1 کیلوبایت · بازدیدها: 36
-
majd.jpg12.7 کیلوبایت · بازدیدها: 75