بهراد
New member
چگونه اسب انتخاب کنیم
چگونه اسب انتخاب کنیم
درچندین سال گذشته تولید اسب پیشرفت شایانی کرده است. اسبهای ورزشی امروزه از کمیت قابل توجهی برخوردارند. علیرغم این نکات باید بدانیم که هیچ اسبی کامل نیست. همه آرزوی داشتن اسبی کامل داریم، ولی پیدا کردن آن چندان هم ساده نیست. هنر تربیت اسب پی بردن به تواناییهای بالقوه اسب و پرورش آن تا حد ممکن است .باید بدانیم که چگونه و تا چه اندازهای میتوانیم به نقائص اخلاقی و اندامی اسب پی ببریم. این آگاهی نیاز به تجربهای گران و کار کردن سالهای متمادی با اسبهای مختلف دارد.
● اسبهایی که اشکال اندام و یا اخلاقی دارند:
باید بدانیم که تربیت هر اسب با اسب دیگر متفاوت و دارای راز و رمز خاصی است. ولی چهارچوب کلی آن همین اصول اولیه تربیت اسب است که دربارهاش بحث کردیم. به هرحال روشهایی وجود دارند که درباره نحوه کار با اسبهایی که خوش اخلاِق نیستند و نقصی در اندامشان وجود دارد، بحث میکنند. معنی این بحث این نیست که مبانی اصول اولیه نادیده گرفته میشوند بلکه علیرغم مشکلات، فقط ممکن است این اصول جابهجا شوند.
● بداخلاقی:
اسب با خصوصیات اخلاقی و اندام خاصی خود به دنیا میآید. با استفاده از اصول صحیح آموزش و محیط سالم میتواند اسب را برای سواری دادن به کار کشید. از طرف دیگر چنانچه روش آموزش و نگهداری غلط در پیش گرفته شود، نتیجه عکس آنچه گفته شد خواهد بود. اصلاح مشکلات طبیعی اسب مشکل است. تجربه ثابت کرده است که علیرغم صرف وقت و تلاش مضاعف چنانچه موفقیتی مناسب بهوجود آید مشکل نهفته خودنمایی خواهد کرد.
● اسب عصبی:
این گونه اسبها در روبرو شدن با موقعیتهای غیرمعمول از قبیل صدای غریب، و حرکتهای سریع و یا پرچم رم میکنند: این گونه اسبها در اثر کار دقیق و نگهداری صحیح و حوصله آرام میشوند. اگر اسب در حرکت عصبی است و یا از اشیاء روی زمین رم میکند، کار بسیار مشکل خواهد شد. تجربه من نشان داده که این گونه اسبها هرگز کاملاً آرامش پیدا نمیکنند. مربی فقط باید محدودیتها را در نظر بگیرد و برعکس حساسیتهای زیادی و یا عصبیتهای خاصی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. خود من ترجیح میدهم با اسبی سرحال، اگر چه کمی عصبی و نگران کار کنم تا اسبی تنبل. اسب عصبی برای سوارکاری با حوصله بدون حرکت اضافه و آرام روی اسب، هدیهای آسمانی است. چنین اسبی کمترین اثرها را نیاز دارد و سوار هم که آرامش خود را روز او حفظ میکند و زمانی میرسد که اسب اثر ساِق را پذیرفته و به جلو رانده میشود. در این بازی برنده سوارکار با حوصله است ولی سوار کار بیحوصله هیچگاه نباید اسب عصبی سوار شود.
● اسب تنبل:
اسب تنبل سوار را به جنون میکشد. در ابتدا میبایست پیبرد که اسب ذاتاً تنبل است یا این که دلائلی باعث این تنبلی است. به عنوان مثال، ممکن است اسب به آمادگی مطلوب نرسیده باشد. مثلاً چاقِ یا لاغر باشد، بیمار بوده و یا اثرهای سوار را نمیفهمد. بهتر است اسب تنبل را همراه با اسبی چالاک به صحرا ببریم. اگر او همچنان میل به حرکت نداشت، سوار اثرها را قویتر کند. و در موقع مناسب او ضربات مقطع و شدید شلاِق را به کار خواهد گرفت و اگر اسب به جلو پرید باید او را نوازش کرد. این تمرین باید تا آن جا که تکرار شود تا اسب منظور سوار را دریافته به سادگی به اثرها جواب دهد. مهم این است که سوار اسب را به حرکت به جلو وادار کند. او میبایست این فشارها را به مرور کاهش دهد تا اسب را نسبت به آنها بیتفاوت نشود.
● اسب کله شق:
این گونه اسبی قادر به تحرک و اعمال قدرت است و مایل نیست آنها را در خدمت سوار کار بیتفاوت بگذارد. و نکته این جاست که اسب پی ببرد سوار آنقدرها خبره و مصمم نیست. اسب به سرعت به این موضوع پی برده و سردست میزند و مشکل بتوان این حرکت را از سرش انداخت. برای حل این مشکل سواری مورد نیاز است که به زین چسبیده و بدون این که اسب اجازه نافرمانی بدهد او را به جلو هدایت کند. به محض اطاعت اسب سوار باید او را نوازش کرده و اطمینان اسب را جلب کند. به محض این که سوار احساس کند اسب میخواهد رم کند و یا سردست بزند، باید یکی از دستجلوها را کشیده و مانع حرکت او شود و دقت کند که حرکت طولانی نباشد، چه ممکن است اسب روی سوارکار به غلطد.
● نامتناسب بودن اندام:
امروزه اسبهایی که دارای مشکلاتی در اندام هستند به ندرت برای فروش به عنوان اسب ورزشی ارائه میشوند. اگر این عدم تناسب فقط مربوط به ضعف دست و پاها و مفاصل باشد، با مراقبت و پیگیری و حفاظت میتوان این نقاط ضعیف آنها را همراه با پرورش سایر اندامها پروراند. البته گفتن این مطلب بسیار ساده و عمل آن بسیار مشکل است.
● نامتناسب بودن گردن:
امروزه این اسبها کمتر برای فروش ارائه میشوند. اگر علاوه برنامتناسب بودن گردن فک پایین هم سنگین و بزرگ باشد، احتمال درست کردن چنین اسبی خیلی ضعیف است. بزرگی و سنگینی فک پایین به اسب اجازه نمیدهد به آبخوری شود. چرا که استخوان بزرگ فک پایین روی گردن فشار آورده و اجازه فعالیت را از آن میگیرد. من پیشنهاد میکنم با چنین اسبی کار نشود.
بعضی از اشکالات گردن مثل شکستگی از مهره سوم ناشی از دستهای خشن سوارکار است، به هنگام تربیت اسب جوان یا اسبی که در اثر بدسواری خراب شده است، باید پیرو همان اصولی بود که اسب از عقب به جلو درست میشود، نه این که روی سر و گردن او فشار آورده و آنها را از کار بیاندازیم.
اسبهایی که دارای گردن قوی مانندی هستند معمولاً برقرار تماس با دهان آنها مشکل است. برای تربیت این گونه اسبها باید تلاشی مضاعف داشت و برنامه آموزشی طولانی مدت و سخت از جهت سوارکار - برای آنها در نظر گرفت. و اگر قصد داشته باشیم آنها را زود به بهرهبرداری برسانیم موجب شکستن گردن از مهره سوم میشویم. وقتی که اسب سرو گردن خود را جلو و پایین کشیده به دنبال آبخوری میرود میتوان آموزش او را ادامه داد. اگر از اسبی با این خصوصیات خیلی زود بخواهیم سرو گردن را افراشته کند، عضلات ناحیه جدوگاه او لقتر شده و دیگر اصلاح نمیشود.
این نوع گردن انعطافپذیر است میتواند آن را جمع کرد و یا به طرفین انحناء داد که باعث جابجائی گردن شده و شانه خارج را به طرف خارج متمایل میکند. راندن این گونه اسبها به جلو بسیار مهم است. اگر اسب آبخوری را قبول نمیکند، آبخوری کلفتتری استفاده کنید. در حرکت روی قوسها اثرهای دست و وزن و پای خارج قویتر باشند. برای ریشهکنی این نقیصه باید عضلات زیرین گردن را قوی کرد و با راندن اسب به جلو و واداشتن او برای کشیدن سرو و گردن به جلو و پایین این امر میسر است.
▪ گردن گوزنی:
عضلات زیرین این گونه گردن بسیار بزرگ هستند. برای اسبی این چنین کشیدن گردن بسیار مشکل است. باید عضلات زیرین گردن را آب کرده و عضلات بالائی را پرورش دهیم و میتوان اسب را با بغل بندهایی که پایینتر بسته شدهاند و یا تعلیمی ثابت که سر او را پایین نگه میدارد سوار شد. این گونه اسبها کمر منقبض دارند. کار روی کاوالتی و پرشهای ژیمناستیکی برای نرم کردن کمر آنها بسیار مفیداند.
● شکل غلط کمر:
اسبهایی که طول کمر آنها - کوتاه یا بلند - غلط است همواره از آن دستهای نیستند که برای کار مشکل داشته باشند. اسبهایی که کمر آنها بلند است معمولاً خوش سواری هستند. اگر عضلات کمر آنها بین جدوگاه و تهیگاه به خوبی پرورانده شده باشند، مشکلی برای کار نخواهند داشت و برعکس کمربلند و نرم مزیتی است برای تربیت او. به هرحال اگر کمر آنقدر بلند باشد که پاها نتوانند خود را به مرکز ثقل برسانند، طول گامها کوتاه شده و این گونه اسبها برای درساژ مناسب نیستند، ولی برای پرش و سه روزه مناسبترند، چرا که در صورت ارتکاب اشتباهی، از کمر خود به عنوان ستونی متعال کننده کمک میگیرند. باید به هنگام شروع آموزش چنین اسبی در نظر داشت که، کمربلند را نمیتوان با آموزش کوتاه کرد، فقط میتوان با نیم توقف و حرکتهای انتقالی متوالی در تمرینها شلنگهای او را کشیدهتر کرد.
▪ کمر کوتاه:
بدیهی است که پای این گونه اسبها به راحتی به زیرآمده و تجمع آنها سادهتر است. از طرف دیگر آنها همواره با مشکل کمر مواجهاند. کمر کوتاه نیازمند گردن بلند است تا به نرمش آن کمک کند. اگر طول گردن اسب بلند نباشد در عمل مشکل بتوان پاهای اسب را به زیر کشید. این گونه اسبها خوش سواری نیستند. اسبهای کمر کوتاه فقط زمانی به حداکثر توان ورزشی میرسند که سوار توجه خاصی به تمرینهای به جلو و پایین کشنده مبذول کرده و دستهای بسیار نرمی داشته باشد.
● اسبی کهعقبش بلندترازجلوست:
از آن جا که اسبهای جوان هنوز به کاملترین مرحله رشد نرسیدهاند، معمولاً عقبشان بلندتر از جلویشان است و در نتیجه وزن روی دستهایشان میافتد. اگر پس از رشد کامل این نقیصه برطرف نشود این چنین اسبی برای درساژ مناسب نیست. برای پرش نمیتوان آن را نقص به حساب آورد، چرا که اسبهای «هالاوآلا» برنده مدالهای المپیک شدهاند.
در تمرینها نباید از این اسبها خواسته شود که در زمان طولانی با سر پایین و کشیده حرکت کننده، حتی در زمان استراحت هم باید برای حفظ تعادل سرو گردن را کمی بالاتر بگیرند.
● کپلهای افتاده یا بُز کپل:
زاویه مفاصل خرگوشی این گونه اسبها حاده است و نمیتوان آنها را آنقدر پرورش داد که قوی شده و نهایت فعالیت را داشته باشند. آنها مناسب پرش نیستند و برای درساژ هم باید با احتیاط به طرف آنها رفت. این چنین اسبهایی، پاهای خود را به راحتی به زیر میکشند ولی فشار مضاعفی روی کمر خود وارد میکنند که مشکل زاست. آنها را همواره باید با قدرت و حداقل تجمع به جلو حرکت داد.
● نقص در پاها:
آموزش این اسبها محتاطانه است. سوار کار باید چگونگی کار با این اسبها را دقیقاً برنامهریزی کرده باشد. هر دو نقیصه به یکسان فشار بیش از اندازه برروی مفاصل خرگوشی وارد میکنند.
هر دو گونه باید تمرینهای تجمعی محدود داشته باشند. تجربه به من نشان داده که با اسب مفصل گاوی میتوان بیشتر کار کرد، چرا که فرسایش این نوع مفاصل کمتر از بقیه انواع مفاصل خرگوشی هستند.
با تمرینهای روی دو محور و شانه به داخل میتوان تعادل برقرار کرد، اما مشکل بتوان به درجاتی از موفقیت اطمینان داشت. در جائی که میتوان با اسب سالم کار کرد، بهتر است از کار کردن یا خریدن اسبهایی که مشکل اندامی و اخلاقی دارند بپرهیزیم
چگونه اسب انتخاب کنیم
درچندین سال گذشته تولید اسب پیشرفت شایانی کرده است. اسبهای ورزشی امروزه از کمیت قابل توجهی برخوردارند. علیرغم این نکات باید بدانیم که هیچ اسبی کامل نیست. همه آرزوی داشتن اسبی کامل داریم، ولی پیدا کردن آن چندان هم ساده نیست. هنر تربیت اسب پی بردن به تواناییهای بالقوه اسب و پرورش آن تا حد ممکن است .باید بدانیم که چگونه و تا چه اندازهای میتوانیم به نقائص اخلاقی و اندامی اسب پی ببریم. این آگاهی نیاز به تجربهای گران و کار کردن سالهای متمادی با اسبهای مختلف دارد.
● اسبهایی که اشکال اندام و یا اخلاقی دارند:
باید بدانیم که تربیت هر اسب با اسب دیگر متفاوت و دارای راز و رمز خاصی است. ولی چهارچوب کلی آن همین اصول اولیه تربیت اسب است که دربارهاش بحث کردیم. به هرحال روشهایی وجود دارند که درباره نحوه کار با اسبهایی که خوش اخلاِق نیستند و نقصی در اندامشان وجود دارد، بحث میکنند. معنی این بحث این نیست که مبانی اصول اولیه نادیده گرفته میشوند بلکه علیرغم مشکلات، فقط ممکن است این اصول جابهجا شوند.
● بداخلاقی:
اسب با خصوصیات اخلاقی و اندام خاصی خود به دنیا میآید. با استفاده از اصول صحیح آموزش و محیط سالم میتواند اسب را برای سواری دادن به کار کشید. از طرف دیگر چنانچه روش آموزش و نگهداری غلط در پیش گرفته شود، نتیجه عکس آنچه گفته شد خواهد بود. اصلاح مشکلات طبیعی اسب مشکل است. تجربه ثابت کرده است که علیرغم صرف وقت و تلاش مضاعف چنانچه موفقیتی مناسب بهوجود آید مشکل نهفته خودنمایی خواهد کرد.
● اسب عصبی:
این گونه اسبها در روبرو شدن با موقعیتهای غیرمعمول از قبیل صدای غریب، و حرکتهای سریع و یا پرچم رم میکنند: این گونه اسبها در اثر کار دقیق و نگهداری صحیح و حوصله آرام میشوند. اگر اسب در حرکت عصبی است و یا از اشیاء روی زمین رم میکند، کار بسیار مشکل خواهد شد. تجربه من نشان داده که این گونه اسبها هرگز کاملاً آرامش پیدا نمیکنند. مربی فقط باید محدودیتها را در نظر بگیرد و برعکس حساسیتهای زیادی و یا عصبیتهای خاصی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. خود من ترجیح میدهم با اسبی سرحال، اگر چه کمی عصبی و نگران کار کنم تا اسبی تنبل. اسب عصبی برای سوارکاری با حوصله بدون حرکت اضافه و آرام روی اسب، هدیهای آسمانی است. چنین اسبی کمترین اثرها را نیاز دارد و سوار هم که آرامش خود را روز او حفظ میکند و زمانی میرسد که اسب اثر ساِق را پذیرفته و به جلو رانده میشود. در این بازی برنده سوارکار با حوصله است ولی سوار کار بیحوصله هیچگاه نباید اسب عصبی سوار شود.
● اسب تنبل:
اسب تنبل سوار را به جنون میکشد. در ابتدا میبایست پیبرد که اسب ذاتاً تنبل است یا این که دلائلی باعث این تنبلی است. به عنوان مثال، ممکن است اسب به آمادگی مطلوب نرسیده باشد. مثلاً چاقِ یا لاغر باشد، بیمار بوده و یا اثرهای سوار را نمیفهمد. بهتر است اسب تنبل را همراه با اسبی چالاک به صحرا ببریم. اگر او همچنان میل به حرکت نداشت، سوار اثرها را قویتر کند. و در موقع مناسب او ضربات مقطع و شدید شلاِق را به کار خواهد گرفت و اگر اسب به جلو پرید باید او را نوازش کرد. این تمرین باید تا آن جا که تکرار شود تا اسب منظور سوار را دریافته به سادگی به اثرها جواب دهد. مهم این است که سوار اسب را به حرکت به جلو وادار کند. او میبایست این فشارها را به مرور کاهش دهد تا اسب را نسبت به آنها بیتفاوت نشود.
● اسب کله شق:
این گونه اسبی قادر به تحرک و اعمال قدرت است و مایل نیست آنها را در خدمت سوار کار بیتفاوت بگذارد. و نکته این جاست که اسب پی ببرد سوار آنقدرها خبره و مصمم نیست. اسب به سرعت به این موضوع پی برده و سردست میزند و مشکل بتوان این حرکت را از سرش انداخت. برای حل این مشکل سواری مورد نیاز است که به زین چسبیده و بدون این که اسب اجازه نافرمانی بدهد او را به جلو هدایت کند. به محض اطاعت اسب سوار باید او را نوازش کرده و اطمینان اسب را جلب کند. به محض این که سوار احساس کند اسب میخواهد رم کند و یا سردست بزند، باید یکی از دستجلوها را کشیده و مانع حرکت او شود و دقت کند که حرکت طولانی نباشد، چه ممکن است اسب روی سوارکار به غلطد.
● نامتناسب بودن اندام:
امروزه اسبهایی که دارای مشکلاتی در اندام هستند به ندرت برای فروش به عنوان اسب ورزشی ارائه میشوند. اگر این عدم تناسب فقط مربوط به ضعف دست و پاها و مفاصل باشد، با مراقبت و پیگیری و حفاظت میتوان این نقاط ضعیف آنها را همراه با پرورش سایر اندامها پروراند. البته گفتن این مطلب بسیار ساده و عمل آن بسیار مشکل است.
● نامتناسب بودن گردن:
امروزه این اسبها کمتر برای فروش ارائه میشوند. اگر علاوه برنامتناسب بودن گردن فک پایین هم سنگین و بزرگ باشد، احتمال درست کردن چنین اسبی خیلی ضعیف است. بزرگی و سنگینی فک پایین به اسب اجازه نمیدهد به آبخوری شود. چرا که استخوان بزرگ فک پایین روی گردن فشار آورده و اجازه فعالیت را از آن میگیرد. من پیشنهاد میکنم با چنین اسبی کار نشود.
بعضی از اشکالات گردن مثل شکستگی از مهره سوم ناشی از دستهای خشن سوارکار است، به هنگام تربیت اسب جوان یا اسبی که در اثر بدسواری خراب شده است، باید پیرو همان اصولی بود که اسب از عقب به جلو درست میشود، نه این که روی سر و گردن او فشار آورده و آنها را از کار بیاندازیم.
اسبهایی که دارای گردن قوی مانندی هستند معمولاً برقرار تماس با دهان آنها مشکل است. برای تربیت این گونه اسبها باید تلاشی مضاعف داشت و برنامه آموزشی طولانی مدت و سخت از جهت سوارکار - برای آنها در نظر گرفت. و اگر قصد داشته باشیم آنها را زود به بهرهبرداری برسانیم موجب شکستن گردن از مهره سوم میشویم. وقتی که اسب سرو گردن خود را جلو و پایین کشیده به دنبال آبخوری میرود میتوان آموزش او را ادامه داد. اگر از اسبی با این خصوصیات خیلی زود بخواهیم سرو گردن را افراشته کند، عضلات ناحیه جدوگاه او لقتر شده و دیگر اصلاح نمیشود.
این نوع گردن انعطافپذیر است میتواند آن را جمع کرد و یا به طرفین انحناء داد که باعث جابجائی گردن شده و شانه خارج را به طرف خارج متمایل میکند. راندن این گونه اسبها به جلو بسیار مهم است. اگر اسب آبخوری را قبول نمیکند، آبخوری کلفتتری استفاده کنید. در حرکت روی قوسها اثرهای دست و وزن و پای خارج قویتر باشند. برای ریشهکنی این نقیصه باید عضلات زیرین گردن را قوی کرد و با راندن اسب به جلو و واداشتن او برای کشیدن سرو و گردن به جلو و پایین این امر میسر است.
▪ گردن گوزنی:
عضلات زیرین این گونه گردن بسیار بزرگ هستند. برای اسبی این چنین کشیدن گردن بسیار مشکل است. باید عضلات زیرین گردن را آب کرده و عضلات بالائی را پرورش دهیم و میتوان اسب را با بغل بندهایی که پایینتر بسته شدهاند و یا تعلیمی ثابت که سر او را پایین نگه میدارد سوار شد. این گونه اسبها کمر منقبض دارند. کار روی کاوالتی و پرشهای ژیمناستیکی برای نرم کردن کمر آنها بسیار مفیداند.
● شکل غلط کمر:
اسبهایی که طول کمر آنها - کوتاه یا بلند - غلط است همواره از آن دستهای نیستند که برای کار مشکل داشته باشند. اسبهایی که کمر آنها بلند است معمولاً خوش سواری هستند. اگر عضلات کمر آنها بین جدوگاه و تهیگاه به خوبی پرورانده شده باشند، مشکلی برای کار نخواهند داشت و برعکس کمربلند و نرم مزیتی است برای تربیت او. به هرحال اگر کمر آنقدر بلند باشد که پاها نتوانند خود را به مرکز ثقل برسانند، طول گامها کوتاه شده و این گونه اسبها برای درساژ مناسب نیستند، ولی برای پرش و سه روزه مناسبترند، چرا که در صورت ارتکاب اشتباهی، از کمر خود به عنوان ستونی متعال کننده کمک میگیرند. باید به هنگام شروع آموزش چنین اسبی در نظر داشت که، کمربلند را نمیتوان با آموزش کوتاه کرد، فقط میتوان با نیم توقف و حرکتهای انتقالی متوالی در تمرینها شلنگهای او را کشیدهتر کرد.
▪ کمر کوتاه:
بدیهی است که پای این گونه اسبها به راحتی به زیرآمده و تجمع آنها سادهتر است. از طرف دیگر آنها همواره با مشکل کمر مواجهاند. کمر کوتاه نیازمند گردن بلند است تا به نرمش آن کمک کند. اگر طول گردن اسب بلند نباشد در عمل مشکل بتوان پاهای اسب را به زیر کشید. این گونه اسبها خوش سواری نیستند. اسبهای کمر کوتاه فقط زمانی به حداکثر توان ورزشی میرسند که سوار توجه خاصی به تمرینهای به جلو و پایین کشنده مبذول کرده و دستهای بسیار نرمی داشته باشد.
● اسبی کهعقبش بلندترازجلوست:
از آن جا که اسبهای جوان هنوز به کاملترین مرحله رشد نرسیدهاند، معمولاً عقبشان بلندتر از جلویشان است و در نتیجه وزن روی دستهایشان میافتد. اگر پس از رشد کامل این نقیصه برطرف نشود این چنین اسبی برای درساژ مناسب نیست. برای پرش نمیتوان آن را نقص به حساب آورد، چرا که اسبهای «هالاوآلا» برنده مدالهای المپیک شدهاند.
در تمرینها نباید از این اسبها خواسته شود که در زمان طولانی با سر پایین و کشیده حرکت کننده، حتی در زمان استراحت هم باید برای حفظ تعادل سرو گردن را کمی بالاتر بگیرند.
● کپلهای افتاده یا بُز کپل:
زاویه مفاصل خرگوشی این گونه اسبها حاده است و نمیتوان آنها را آنقدر پرورش داد که قوی شده و نهایت فعالیت را داشته باشند. آنها مناسب پرش نیستند و برای درساژ هم باید با احتیاط به طرف آنها رفت. این چنین اسبهایی، پاهای خود را به راحتی به زیر میکشند ولی فشار مضاعفی روی کمر خود وارد میکنند که مشکل زاست. آنها را همواره باید با قدرت و حداقل تجمع به جلو حرکت داد.
● نقص در پاها:
آموزش این اسبها محتاطانه است. سوار کار باید چگونگی کار با این اسبها را دقیقاً برنامهریزی کرده باشد. هر دو نقیصه به یکسان فشار بیش از اندازه برروی مفاصل خرگوشی وارد میکنند.
هر دو گونه باید تمرینهای تجمعی محدود داشته باشند. تجربه به من نشان داده که با اسب مفصل گاوی میتوان بیشتر کار کرد، چرا که فرسایش این نوع مفاصل کمتر از بقیه انواع مفاصل خرگوشی هستند.
با تمرینهای روی دو محور و شانه به داخل میتوان تعادل برقرار کرد، اما مشکل بتوان به درجاتی از موفقیت اطمینان داشت. در جائی که میتوان با اسب سالم کار کرد، بهتر است از کار کردن یا خریدن اسبهایی که مشکل اندامی و اخلاقی دارند بپرهیزیم