گفته هاي خانم كوثري در مورد مري

مرتضی

Member
گفته هاي خانم كوثري در مورد مري


گفته های خانم کوثری در رابطه بامری،بانوی اسب اصیل ایران



هنگامی که قصد کردم به ایران مراجعت کنم اولین چیزی که در ذهن داشتم این بود که مجددا به کار اسب مشغول شوم.

در آن زمان ایران و عراق در حال جنگ بودند و تهران هر روز توسط هواپیماهای عراقی بمباران میشد.تنها میدانستم که یک

دوستدار واقعی اسب به نام مری لیلی قراگوزلو اغلب به مناطق جنگی در خوزستان سفر میکرد که آمار اخرین کره های

متولد شده را ثبت و نگه داری کند.در آن دوران من از وجود چنین گنج ایرانی که همان اسب اصیل بود غافل بودم.



اوایل بهار بود که در منزل یکی از دوستان با سرهنگ نظام مافی آشنا شدم.سرهنگ نظام مافی و مری در یک مزرعه اسب با

یکدیگر شریک بودند.سرهنگ مرا با تاریخچه اسب اصیل آشنا کرد و توضیح داد که گله عمده و اصلی اسب اصیل، به اجداد

سران ایل بختیاری تعلق داشته است.آخرین رئیس قبیله بختیاری سردار محتشم بختیار بود که گله اسب اصیل را برای

پسرش مجید خان بختیار به ارث گذاشت.هنگامی که مری و مجید خان با یکدیگر ازدواج کردند اصلی ترین و مهمترین پایگاه

کشاورزی را در خوزستان بنا کردند که اقامتگاه زمستانی ایل بختیاری شمرده میشد.در تابستان هنگامی که گرما به اوج

خود میرسید ایل بختیاری به دامنه های مرتفع کوه های زاگرس و چراگاه های سرسبز آن کوچ میکرد.


مری در آن زمان سرگرم کار خود بود.پرورش و تولید اسب و تمرین دادن انها برای شکار آهو و رسیدگی به مسائل ایل

بختیاری.او قسمت عمده وقتش را با ایل بختیاری و قشقایی که در حد فاصل استان شیراز و اصفهان بود میگذراند و به آنها

روش های مدرن و به روز تولید اسب ،واکسیناسیون و کاربرد داروهای جدید را اموزش میداد.



متاسفانه مجید در حادثه سقوط هواپیما در گذشت وفرزندانش قسمتی از گله اسب اصیلش را به انجمن سلطنتی اسب

واگذار کردند.اندکی بعد مری کتاب تبار نامه اول را گرد آوری کرد.


مری بعد از انقلاب:

بعد از انقلاب،مری مجبور شد چند راس از اسب های اصیل و محبوبش را ببخشد تا بتواند برای اسب های دیگر مکان

مناسبی تهیه کند.

چندین سال بعد از انقلاب که اوضاع مساعد شده بود مری شروع به جمع آوری اسبهای باقیمانده اش کرد و مرا دعوت کرد که

برای دیدن انها بروم.یکی از مردان محترم و متشخصی که در نواحی جنوبی زندگی میکرد و یک مادیان اصیل و دو کره مادیان

داشت ،مری را به عنوان بانوی اسب اصیل ایران معرفی کرد.



ورود مخفیانه مری توسط مهتران به انجمن ملی اسب:

این شخص اظهار کرد که در اولین سال انقلاب ،زمانی که انجمن سلطنتی اسب به انجمن ملی اسب تغییر نام داد،مری با

کمک مهتران ،به صورت پنهانی وارد اسطبل های این انجمن میشد که بتواند آمار درست و دقیقی از کره های متولد شده

ثبت کند.

تلاش مری بر دو هدف استوار بود:

بهترین تولیدات اسب اصیل را در یک محل گر دآوری کند و سبب ایجاد انگیزه میان تولید کنندگان شود

شجره و تبارنامه این اسب ها را برای کتاب تبارنامه ثبت کند.



سفر مری به مناطق دور افتاده برای ثبت شجره اسب ها:

او دائما به مناطق دور افتاده برای ثبت تبارنامه اسب ها در سفر بود و گاهی از مسیرهایی عبور میکرد که ماشین رو نبود.مری

گاهی مجبور میشد ساعت ها در راه های گل آلود بدون هیچ وسیله نقلیه حرکت کند که تنها بتواند یک مادیان را بازدید کند.

در آن زمان هیچ پرورش اسب بزرگی در خوزستان نبود .قبایل آن برای قرن ها مالک اسب اصیل بودند و ان را از اجدادشان به

ارث برده بودند. و هیچ علاقه ای به دنیای بیرون نداشتند.متقاعد کردن انها برای داغ خوردن مادیانهایشان به منظور ثبت شدن

نام آنها در کتاب تبارنامه ازبزرگترین مشکلاتی بود که مری با آن در کشمکش بود.او سعی میکرد که برایشان توضیح دهد که

تا چه اندازه عضو شدن نام اسب ها در واهو و اینکه تولیداتشان توسط کشورهای دیگر شناخته شود از اهمیت برخوردار

است.اما انها دائما اظهار میکردند که مادیان هایشان احتیاجی ندارند به اینکه مورد تایید خارجی ها قرار بگیرند !!!!


مراحل تکمیل کتاب 1 توسط مری:

مری به جای جای استان خوزستان سفر میکرد و اطلاعات را در مورد اسب ها ثبت میکرد.او این کار را در دو مرحله انجام داد:

مرحله اول از سال 1973 آغاز شد.یعنی یک سال قبل از اینکه مری در اولین جلسه واهو در سودان شرکت کند و تا پایان سال

1976 ادامه یافت.اطلاعات مری به صورت کتبی در اختیار بازرسان سازمان واهو قرار گرفت.



منطقه بین دشت عباس و سوسنگرد:

در ان زمان مری منطقه ای را در نزدیکی مرز ایران و عراق کشف کرد.این منطقه ما بین دشت عباس(که مرز شمالی استان

لرستان و خوزستان بود)و سوسنگرد بود.قبایلی نظیر بنی لام،سرخه،چنانه،خسرجی،بنی صالح،بنی طرف و قسمتی از

بنی تمیم در این منطقه سکونت داشتند.



مری روستا به روستای این منطقه و حتی خانه ها و چادر های را بازدید میکرد وتوانست بیش از 600 راس اسب را ببیند که

تقریبا همه انها دارای تیره و زیر تیره مشخص و شناخته شده بودنداما مری تنها 378 شجره را ثبت کرد. برای ثبت تبارنامه

وتیره آن اسبها مری میبایست جد پدری و مادری اسب ها را رد یابی میکرد.

3 سال زمان کافی نبود که مری بتواند مناطقی نظیر شادگان ،هویزه و رامهرمز را نیز بررسی کند.



مرحله دوم از سال 1986 آغاز شد و تا آخرین کنفرانس واهو در استرالیا ادامه داشت.مری دوباره به مناطقی که قبلا سفر کرده

و شجره ها را ثبت کرده بود برگشت و مجددا اسب ها و شجره آنها را با نمونه های ثبت شده قبلی مطابقت داد و بررسی

کرد.


مری از کتاب 1 به عنان "حاصل یک عمر زحمت"یاد کرد

خوشبختانه در آن زمان اهالی خوزستان به مهم بودن ثبت اسب هایشان در کتاب تبارنامه به منظور حفظ اصالت آن واقف

شده بودند.

مری در کنفرانس واهو در استرالیا،کتاب تبارنامه 1 را که تقریبا مشتمل بر 500 راس اسب پایه بود را ارائه داد.مری از این کتاب

با عنوان(حاصل یک عمر زحمت) یاد میکرد.مری در آن زمان مجبور بود در 2 جبهه بجنگد زیرا هم تلاش میکرد که سازمان واهو

را متقاعد کند که این اسب ها،اسب های اصیل و پایه ایران هستند واز طرف دیگر با عدم همکاری تولید کنندگان و مالکان

اسب اصیل در ایران مواجه بود چرا که انها اهمیت موضوع ثبت اسب اصیل در کتاب تبارنامه بین المللی را درک نمیکردند.

__________________________________________________ _______________



پاسح مری به خانم کوثری :

من هیچ کتاب تبارنامه ای را تاکنون ندیده ام که اینهمه وقت و زحمت برای نوشتن آن وقف شده باشد.یکبار از مری پرسیدم:

چرا این کار را میکنی؟

و او پاسخ داد:

چون این اسب ها بسیار استثناعی و بی نظیرند و ارزش لحظه به لحظه تلاشها و زحمات مرا دارند.​
 

علی اصفهانی

Active member
وعجیب اینکه این لقمه آماده را که میخواهیم بخوریم یادمون میره کی دست تنها بدون حمایت مالی با چه اراده ای چه کاربزرگی (جنگ دوطرفه ) انجام داده .

و حالا ما با اینهمه ادعا و داشتن نیروهای جوان نمیتونیم به موقع تولیدات را فقط آمارگیری و به واهو بفرستیم !!!
 
سلام.درود بر روح پاک بزرگ بانوی اسب اصیل ایران مری لیلی قره گوزلو.ایکاش تا زنده بود قدرشو میدونستیم.ای کاش زنده بود.ای کاش زنده بود.ای کاش زنده بود.
 

Farib

Member
وعجیب اینکه این لقمه آماده را که میخواهیم بخوریم یادمون میره کی دست تنها بدون حمایت مالی با چه اراده ای چه کاربزرگی (جنگ دوطرفه ) انجام داده .

و حالا ما با اینهمه ادعا و داشتن نیروهای جوان نمیتونیم به موقع تولیدات را فقط آمارگیری و به واهو بفرستیم !!!
پ

جناب اصفهانی مسیله فقط ثبت تولیدات نیست. کدوم قسمت صنعا اسب اصیل رو سالم میبینید ؟ آیا تولیدات امروز با شرایط امروز با این همه تولید کننده ، سیلمی ، مادیان و امکانات رو چه در اسبان اصیل ایرانی و چه خون خارجی میتونین با آنچه مری خانم به قول شما دست تنها و در اون شرایط انجام داد . یا دلسوزان دیگه این صنعت در اون زمان مقایسه کنین ؟
مشکل بسیار زیربناییه. اول از همه نبود برنامه و هدفه. اصلا کسی نمیدونه واقعا قراره برای رسیدن به چه هدفی تلاش کنه ؟ پس تولید هامون ، مسابقاتمون و غیره و غیره برای خالی نبودنه نه برای تلاش برای رسیدن به یک هدف واحد. مشکل بعدی هم نبود دانشه که در ارکان مختلف این جامعه از صدر کار و مدیران تا کارگر های داخل اصطبلها موج میزنه و گریبان این جامعه رو گرفته . مثلا با نگاهی به فرایند اصلاح نژادر در یک دهه گذشته میشه دید مثلا در اسب های اصیل ایرانی آیا تولیدات به جهت پیشرفت بوده یا فقط عمر تولید کننده گانمون رو در اکثر آنها تلف کردیم. آیا هیچ تولید کننده ای میدونه برای رسیدن به چه فنوتیپی تلاش میکنه ؟ البته این نبود اطلاعات باز هم از بی هدفی نشات میگیره. و البته نا هماهنگی .
آیا کسانی که داد حفظ اسبان اصیل ایرانی سر میدن واقعا میدونن چقدر این اسبان در سالهای اخیر به خاطر نبود علم تولید از بین رفته و یک مادیان بسیار خوب ایرانی جاش رو به چندین تولید کمتر از خودش داده و فقط تعداد زیاد شده نه کیفیت. کاش حتی اگر به فکر حفاظت از اسب ایران هستیم به جای انرژی که برای مقابله با خون خارجی گزاشتیم این انرژی رو صرف وارد کردن علم تولید کنیم و به تولید کننده ایرانی اول هدف بدیم و بعد علم . اون موقع پیشرفت بیشتری خواهیم داشت.
 
بالا