از شدت ناراحتیم درباره این موضوع اصلا نمیتونم چیزی بگم
دیروز که بعد از ضربه دیدم سرشون از پشت به میله های مانژ خورد و به جلو افتادن چون ضربه اول و ندیده بودم حال دخترشون و که دیدم گفتم ضربه انقدر شدید نبود چرا اینطور میکنه اما بعد که فهمیدم چی شده خودم و نبخشیدم برای حس اون لحظم . صبح که خبر فوت ایشون و شنیدم بقدری ناراحت شدم که هنوز هم دارم اه میکشم . قاطی عکس هام عکسی و پیدا کردم که دقیقا چند لحظه قبل از حادثه گرفتم و ایشون نزدیک همون اسب دارن میرن به سمتی که بعدش اتفاق افتاد . واقعا متاثرم . امیدوارم خدا به خانواده ایشون صبر عنایت کنه .