یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه میخوند که یهو زنش با ماهیتابه میکوبه تو سرش.
مرده میگه برای چی اینکارو کردی؟
زنش جواب میده: برای این زدمت که توی جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود...
مرده میگه:وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود.
زنش معذرت خواهی میکنه و میره به کارای خونه برسه.
نتیجه اخلاقی 1:خانمها همیشه زود قضاوت میکنند
3روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا میکرده که زنش این بار با یه قابلمه بزرگ دوباره میکوبه تو سرش! بیچاره مرده وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟
زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!
نتیجه اخلاقی 2:متاسفانه خانمها همیشه درست حس میکنند
:blushsmiley:
منبع:love song
مرده میگه برای چی اینکارو کردی؟
زنش جواب میده: برای این زدمت که توی جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود...
مرده میگه:وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود.
زنش معذرت خواهی میکنه و میره به کارای خونه برسه.
نتیجه اخلاقی 1:خانمها همیشه زود قضاوت میکنند
3روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا میکرده که زنش این بار با یه قابلمه بزرگ دوباره میکوبه تو سرش! بیچاره مرده وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟
زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!
نتیجه اخلاقی 2:متاسفانه خانمها همیشه درست حس میکنند
:blushsmiley:
منبع:love song
آخرین ویرایش: