این مطلب شاید کمک کنه:
از خانم قره گوزلو پرسیدم :
آیا حیف نیست که مادیان ایرانی را با مصری مثلا مبارک بکشیم؟
خانم قره گوزلوگفتند:
1-اسب اصیل ایران را با این "سر" نمی توان به دنیا معرفی کرد. (سر باید بهتر بشه)
2-در دنیا پنج تیره وجود داره که شامل .... می باشد یعنی همان "خمسه" و در بین همه قبایل حتی قبایل خوزستان این مرسوم بوده که وقتی در تولیداتشان عیبی می دیدند که با کشش ازسیلمی های تیره خودشان اصلاح نمی شده از یک سیلمی از تیره دیگر " و فقط یکبار" استفاده می کردند و در کششهای بعدی مجددا به تیره خودشان بر می گشتند و همینطور در مشکلات بعدی از تیره های دیگر سیلمی می گرفتند و بدینترتیب هر تیره در بین چهار تیره دیگر می گردد .
مثلا تیره "وزنه خرسان"را اگر با هم تیره ها ی خودش زیاد می کشیدند خیلی سنگین و درشت وبعبارتی وزین میشده که اصلا بهمین دلیل به آن "وزنه" می گفتند. واین عیب سنگین شدن و زیاد درشت شدن را با انتخاب سیلمی از تیره مثلا "عبیان شراک" که سبک تر است رفع می کردند... اکنون مشکل وضعیت "سر بد" اسب ایران را اینگونه رفع می کنیم که مادیان ایرانی با "سر بد" را با سیلمی که تیره دارد و می تواند سر را اصلاح کند "فقط یکبار" کشش می کنیم و پس از اصلاح "سروگردن" کششهای بعدی را فقط با سیلمی های خودمان خواهیم کشید.
خانم قره گوزلو بار دیگر گفتند :
برای انتخاب این سیلمی (مبارک) من به کسی مراجعه کردم که متخصص ژنتیک است و نه تنها اسب بلکه روی ژنتیک و اصلاح سایر حیوانات هم کار می کند و از او خواستم که یک سیلمی معرفی کند که اولا از نظر تیره دارای عقبه ای (پیشینه) باشد که سگلاوی و ... و ...باشد(غیر از سگلاوی تیره های دیگر مطلوب وخواسته شده خانم را دقیقا یادم نیست-علی اصفهانی) وثانیا بتواند ضمن حفظ بدن و دست وپا وسایر خواص قدرتی مادیان های ما "سر و گردن " را حفظ کند.
و ایشان 2 اسب معرفی کردند : یکی همین مبارک که نام اولیه او مصطفی بود و من خودم نام مبارک را روی او گذاشتم و دیگری اسبی متعلق به شخص دیگری که من ترجیح دادم مبارک را بخرم.
نظر شخصی حقیر در مورد این بحث :
اسب ایرانی خالص درست به اندازه سایر آثار بجا مانده تاریخی درست مثل تخت جمشید درست مثل پاسارگاد و ارگ بم و .... وحتی بدلایل زیادی که در اینجا ذکر آن نمی گنجدبیشتر از این آثار تاریخی عزیز است. اما :
اما باور بفرمایید که تشخیص خانم قره گوزلو برای معرفی این اسب به دنیا با سلایق کنونی اش اشتباه نبود . اسب با سر زشت را نمی توان به "جامعه اسب عرب دوست دنیا " معرفی کرد. آنچه که در اینجا خیییییلی مهم است اینستکه این معرفی نباید به قیمت از بین رفتن ایرانی خالص ها تمام شود . بنظر حقیر تولید اسب با "سر زیبا" تا حدی که بتوان این اسب را به دنیا معرفی کرد بقدر کافی انجام شده و دیگر از این پس:
1-بهیچوجه و هرگز خون مادیان ایرانی خالص را با خون وارداتی ممزوج نکنیم .
2-مادیانی که خون وارداتی پیدا کرده طبق دستورالعمل خانم قره گوزلو در کششهای بعدی با سیلمی ایرانی خالص کشیده شود تا جایی که مجددا مشاهده شود برای اصلاح عیب احتمالی بوجود آمده در سیلمی های ایرانی قابلیت کافی وجود ندارد و احتیاج به خونی هست که اولا "تیره مطلوبی" داشته باشد و ثانیا اصلاح کننده آن عیب باشد .
در ضمن بنده خودم از زبان خانم کاترین قلاوند شنیدم که میفرمودند: کشش مادیان ایرانی خالص با خون وارداتی از جمله مبارک صحیح نیست.
ما نباید به کسی که برای اسب ایران خدمت می کند قدر نشناس باشیم.
ایشان همیشه با نیت خیرخواهانه اهداف پاکی را دنبال می کرده اند.
ضمن احترامی که هم برای خانم قره گوزلو و هم شما آقای اصفهانی قائلم اگه یه مقدار دقت کنید به این نوشته ها تناقض را به راحتی خواهید دید.
و در مورد اهداف خانم قره گوزلو و کار ایشون در رابطه با وارد کردن مبارک توی تایپیک ایشون مفصل صحبت شده است.
در ضمن در رابطه با خانم قلاوند هم ایشون معتقدند که مادیون ایرانی را نباید از خون وارداتی بکشند !!!!!!!!!!!!!!!!!:blinksmiley:ولی این قدر در سال مادیون خالص از مبارک پر میکنند :wacsmiley:و خودشون چند تا اسب خالص تولید کردند؟؟؟
مگه میشه یه شخص مخالف چیزی عمل کنه که بهش اعتقاد داره!!!:blinksmiley:
مثل این که یه شخص مخالف سیگار کشیدن باشه ولی روزی دو تا پاکت سیگار بکشه!!!:wacsmiley: