خرنامه

Dr_Ghaffari

Active member
در جوانی به خویش می گفتم ...................شیر شیر است گرچه پیر بود..!
چون به پیری رسیده ام دیدم .!!..................پیر پیر است گر چه شیر بود..!
 
اسبها در ابتدا خر بوده اند
بلکه از خر نیز خرتر بوده اند
اسبها خرهای پررو بوده اند
اهل غوغاو هیاهو بوده اند
اسبها که قوم و خویش قاطر اند
اهل تبلیغاتو عکس و پوسترند
ادمی وقتی که پررو میشود
گاه اسبو گاه یابو میشود
اسب کت شلوار پوشید اسب شد
اسب از نسکافه نوشی اسب شد
با ادا و شیک پوشی اسب شد
اسب شیر و قهوه مینوشد خر.اب
کار خر از سربزیری شد خراب
سربزیری شد بلای جان خر
ای پسر از سربزیری کن حزر
خر.تواضع میکند پس ابله است
اسب شهرت یافت بار خویش بست
خر.به گمنامی دلی خوش کرده است
ای خر ای راوی اول شخس من
بازهم عرعر کن و جفتک بزن
ای خر ای دانای کل باربر
سمبل مردانگی از هر نظر
ای خر ای افسانه سیال ذهن
عرعرت فریاد بغض کال ذهن
جان فدای تار و پود عرعرت
زیرو بم اوج و فرود عرعرت
خر خیالاتی شد و عرعر نمود
خر خیالاتی نمیشد خر نبود
جفتکی زد شاد شد خندید خر
دیگر از اسبان نمیترسید خر
دید اسبان انتخابش کرده اند
داخل ادم حسابش کرده اند
شاید او چند روزی اسب شد
صاحب عنوان و کار و کسب شد
خرم و جفتک زنان و شاد خر
یک دوگامی رفتو راه افتاد خر
خرم و خندان خر از دوران نو
نعل نو.افسار نو.پالان نو
اسب شد خر.اسب.شد برباد خر
یک دوگامی رفت و راه افتاد خر
خر برفت و خر برفت و خر برفت....
 
بالا