Dr_Ghaffari
Active member
در اولین توصیفاتی که از " زن دریا اسب " داشته اید
مغرور و سركش
رام نشدني
زيبا و پر وسوسه
خيال بر انگيز و مواج
با شكوه و پرطپش
را سروده اید که هر کدام در جای خود متین است . اما کمی در واژه آرایی ضعیف است . به گونه ای که اگر استخوان بندی محکم شعرتان نبود گوشت تنش آب می شد ! وقتی شما در بند اول می گویید "مغرور و سرکش" دیگر نیازی نیست کلمه "رام نشدنی" را حتی به معنای تاکیدی به کار ببرید و شما با اضافه نمودن آن شعرتان را گرفتار حشو نموده اید که برای آغاز یک شعر سپید پسندیده نیست ! اصطلاح " خیال بر انگیز " وقار لازم را ندارد . کاش می سرودید :" خیال انگیز " !
توصیه من به شما این است که در شعر همیشه ایجاز را اعجاز کنید حتی در کلمات !
اگر من جای شاعر باشم بند " با شکوه و پر تپش " را نیز حذف می کنم ! با این کار به یک تناسب می رسیم که برای زن ، دریا و اسب که سه عنصر شعری هستند سه توصیف نیز داشته باشیم و از اطناب مطلب نیز کاسته می شود ! بنابراین با کمترین تغییرات :
" زن - دريا - اسب
سه گانه عشق
مغرور و سركش
زيبا و پر وسوسه
خيال انگيز و مواج"
ضعف واژه آرایی در سراسر شعر وجود دارد که از ادامه نقد شعر در این زمینه صرف نظر می کنم !
در بخش دوم شعر به داستان تاریخی گذشتن سیاوش از آتش اشاره دارد
"زن - دريا - اسب
مي آيد سوار
از درون آتش
با نجابت اسب
از دورترين دورها
سياوش وار چون آرش"
اما به نقش زن در این رابطه اشاره ای ندارد ! وانگهی " سیاوش " و " آرش " هر دو از پهلوانان افسانه ای هستند اما تشابه این دو پهلوان در اینجا معین نیست . اینگونه گسستگی مفهومی در شعر سپید پسندیده نیست . این درست است که با کوچکترین اشاره شاعر شنونده ای که داستان را می داند به کنه آن پی می برد اما تکلیف بی خردانی چون من چیست ؟!
مابقی نقد بماند برای آینده . نگران نباشید خوبیهایش بیشتر است گذاشته ام سر فرصت !
مغرور و سركش
رام نشدني
زيبا و پر وسوسه
خيال بر انگيز و مواج
با شكوه و پرطپش
را سروده اید که هر کدام در جای خود متین است . اما کمی در واژه آرایی ضعیف است . به گونه ای که اگر استخوان بندی محکم شعرتان نبود گوشت تنش آب می شد ! وقتی شما در بند اول می گویید "مغرور و سرکش" دیگر نیازی نیست کلمه "رام نشدنی" را حتی به معنای تاکیدی به کار ببرید و شما با اضافه نمودن آن شعرتان را گرفتار حشو نموده اید که برای آغاز یک شعر سپید پسندیده نیست ! اصطلاح " خیال بر انگیز " وقار لازم را ندارد . کاش می سرودید :" خیال انگیز " !
توصیه من به شما این است که در شعر همیشه ایجاز را اعجاز کنید حتی در کلمات !
اگر من جای شاعر باشم بند " با شکوه و پر تپش " را نیز حذف می کنم ! با این کار به یک تناسب می رسیم که برای زن ، دریا و اسب که سه عنصر شعری هستند سه توصیف نیز داشته باشیم و از اطناب مطلب نیز کاسته می شود ! بنابراین با کمترین تغییرات :
" زن - دريا - اسب
سه گانه عشق
مغرور و سركش
زيبا و پر وسوسه
خيال انگيز و مواج"
ضعف واژه آرایی در سراسر شعر وجود دارد که از ادامه نقد شعر در این زمینه صرف نظر می کنم !
در بخش دوم شعر به داستان تاریخی گذشتن سیاوش از آتش اشاره دارد
"زن - دريا - اسب
مي آيد سوار
از درون آتش
با نجابت اسب
از دورترين دورها
سياوش وار چون آرش"
اما به نقش زن در این رابطه اشاره ای ندارد ! وانگهی " سیاوش " و " آرش " هر دو از پهلوانان افسانه ای هستند اما تشابه این دو پهلوان در اینجا معین نیست . اینگونه گسستگی مفهومی در شعر سپید پسندیده نیست . این درست است که با کوچکترین اشاره شاعر شنونده ای که داستان را می داند به کنه آن پی می برد اما تکلیف بی خردانی چون من چیست ؟!
مابقی نقد بماند برای آینده . نگران نباشید خوبیهایش بیشتر است گذاشته ام سر فرصت !