نخستين اختلاط دره شور با اسب عرب

sonia

Member
بعد از انقلاب مشروطه زمان احمد شاه, غلامحسين خان سردار محتشم ( پسر امام قلي خان حاج ايلخان ) که در آن زمان سمت ايلخان بختياري را داشت با شيخ خزعل ( حاکم خوزستان ) دوستي داشتند

( به سبب همجواري مقر حکومتشان در ارتباط بودند ).

سردار محتشم از شيخ عرب تقاضاي يک راس اسب اصيل عرب را مي نمايند.

لازم به توضيح است که از بين خوانين بختياري سردار محتشم با توجه به وسعت املاکش در چهارمحال بختياري و خوزستان بزرگ ترين اصطبل را داشت که در آن صدها اسب که همگي ممتاز بودند نگهداري

ميشد از جمله اسبان ممتاز فارس (دره شوري ) .

بدين منظور براي آوردن اسب به مقر حکمراني خود در چهارمحال بختياري يک نفر معتمد را انتخاب مي کند و به خوزستان نزد شيخ ميفرستد , به فرستاده ي خود سفارش مي کند قبل از تحويل اسب

يکصد تومان به مير آخور شيخ داده و از قول سردار به او وعده دهد که اگر اسب ممتاز اصطبل را براي آنها انتخاب کند در آينده نيز علاوه بر اين پول جبران اين محبت را خواهد کرد.
 

sonia

Member
وقتي قاصد به خوزستان مي رسد و شيخ را ملاقات ميکند شيخ به مير آخور در حضور فرستاده دستور مي دهد که براي سردار محتشم اسب خوبي انتخاب و تحويل فرستاده دهد .

طبق سفارش سردار فرستاده شبانه پيام سردار را به ميرآخور همراه پول مي دهد. ميرآخور به او مي گويد به شرطي قبول مي کنم که فردا صبح قبل از دميدن سپيده به سمت بختياري بدون توقف حرکت کني


چون مطمن باش به محض اينکه شيخ فهميد که کدام اسب را دادم هر چند سفارش ممتاز بودن آن را کرده ولي پشيمان مي شود و براي پس گرفتنش به دنبالت سوار مي فرستد و مطمنا آن را پس گرفته و

دستور مي دهد اسب ديگري به تو بدهم.

بدين ترتيب فرستاده به گفته ي خودش سپيده دم با اسب به سمت بختياري در تلاش اينکه خود را به رامهرمز برساند بدون توقف راهي ميشود (رامهرمز در آن زمان ملک محمدحسين خان سپهدار پسر عموي

سردار محتشم بود ).

شيخ خزعل پس از آگاهي از اسب انتخاب شده توسط ميرآخور دستور مي دهد 5 سوار به تعقيب او بفرستند و اسب را پس بگيرند هر چند ديگر فرستاده ي سردار محتشم به مرزهاي ايل بختياري رسيده بود

و 5 سوار دست خالي نزد شيخ برگشتند.
 

sonia

Member
سردار محتشم با ديدن اسب عرب تصميم به اختلاط آن با اسبان فارس اصطبل خويش مي گيرد و آن اسب زيبا و اصيل , سيلمي ماديان هاي دره شوري سردار محتشم مي شود.

از اصطبل هاي سردار محتشم مي توان اصطبل واقع در منطقه ي عقيلي شوشتر را نام برد که بقاياي آن به يکي از فرزندانش مجيد خان بختيار رسيد که مجيد خان با توجه به علاقه اي که مرحومه

مري ليلا قره گوزلو همسرش به اسب داشت توانست تا پيش از صانحه ي هوايي که برايش پيش آمد و موجب مرگش شد اين اصطبل را نگهداري کند و پس از آن مري خانم اين مهم را به عهده گرفتند.
 
سلام.بسیا ر جلب بود .این مطالب از کجا بدست میارین ..............................2تا سوال داشتم 1 ... اسم اسب عرب چی بود و جد هیچکدوم از اسبای اصیل هستش یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 2...........خب خانم چرا مثل عرب رو دره شور کار نکرد علت چی بود ؟؟؟؟؟؟؟
 

s.parizimanesh

Active member
من این داستان را شنیدم البته کامل تر که البته یه کره خیلی زیبا را انتخاب میکنه با اسب خودش کره را جلوش میزاره و راهی میشه ویه جا کره به شیر میاد میره از یه کاروان شیر شتر میگیره و به کره میده تا سپیده دم که به مرزهای فارس میرسه و این کره تبدیل به یه نریان سیلمی عرب درجه یک میشه که مادیانهای بومی فارس ازش کشش شده و اسب درهشوری بوجود میاد
 

sonia

Member
شرح خاطراتي بود از پدرم ( در گذشته پدر بزرگ روابط خانوادگي با شيوخ عرب و خوانين بختياري را داشتند )

اسم اسب عرب را شک داشتم دقيق خاطرم نبود

براي جواب سوالات شما سعي ميکنم در کتاب تاريخ بختياري جوياي آن باشم

شايد مري خانم خطر نابودي نژاد اصيل خوزستان را در آن برهه حس کردند و حفظ و ثبت و نگهداري آن نژاد را در آن زمان واجب تر ديدند

افراد دلسوزي چون زياد خان و حسين خان دره شوري در حفظ اسبان فارس تلاش ميکردند که ما امروزه نام دره شوري را از آن طايفه قشقايي روي اسبهاي فارس گذاشتيم
 
بالا