متاسفانه برنامه سوارکاری انجام نشد. به این خاطر که قسمت اصلی برنامه تیر اندازی از روی اسب بوده و در گرفتن مجوز مسابقه به مشکل برخوردند.
اما همایش شاهنامه خوانی فوق العاده بود. از نحوه شروع برنامه مشخص بود که با مراسم دیگه متفاوته. برنامه بدون تعارف و تبریک و تسلیت های معمول با صدای البرز اسدپور و نوای نی استاد حافظی آغاز شد.
به نام خداوند جان و خرد.............کزین برتر اندیشه برنگذر
خداوند نام و خداوند جای..............خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیهان و گردون سپهر...........فروزنده ماه و ناهید و مهر
زنام و نشان و گمان برتر است.............نگارنده بر شده گوهر است
اسد قریشوندی از شهر ایذه شاهنامه خوان بعدی بود که قسمت هایی از "نامه رستم فرخزاد به برادرش" را خواند ( دکتر جان جایتان خالی بود)
یکی نامه سوی برادر به درد...................نوشت و سخنها همه یاد کرد
که این خانه از پادشاهی تهیست .............نه هنگام فیروزی و فرهیست
بر ایرانیان زار و گریان شدم ................. ز ساسانیان نیز بریان شدم
چو با تخت منبر برابر شود................. همه نام بوبکر و عمر شود
نه تخت و نه ديهيم بينی نه شهر………ز اختر همه تازيان راست بهر
بپوشد از ايشان گروهی سياه ……………ز ديبا نهند از بر سر کلاه
نه تخت و نه تاج و نه زرينه کفش…………نه گوهر نه افسر نه بر سر درفش
ز پيمان بگردند و از راستی…………………گرامی شود کژی و کاستی
شود بنده بی هنر شهريار……………………نژاد و بزرگی نيايد به کار
ز ايران و از ترک و از تازيان…………………نژادی پديد آيد اندر ميان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود ………………سخنها به کردار بازی بود
زيان کسان از پی سود خويش………………بجويند و دين اندر آرند پيش
بريزند خون از پی خواسته……………………شود روزگار بد آراسته
...
اما جالبترین قسمت برنامه حرکات موزون! همراه با توشمال بود. ابتدا آقایان وارد میدان شدند ولی لحظاتی بعد صد ها زن و مرد دست در دست هم در حال رقص دستمال بازی بودند.
تقصیر من چیه که ربطی به اسب نداشت؟
چند تا عکس از مراسم ببینید.