آقای پورمانیان:
کورس نوروزآباد بود،غزال رو از خرم آیاد بردم تهران برای کشش.به خانم گفتم مادیون رو برای کشش آوردم،خانم گفتند که مادیان آبستن هست،من باور نمیکردم چند بار به خانم گقتم که مادیون را بکشند ولی ایشون قبول نکردن،حقیقتا من هم از دست خانم خیلی ناراحت شدم باهودم گفتم نمیخوای نکشی،نکش چرا...