شد زنی و خری نشد کور پیشتری !
گویند در زمان قدیم زن و مردی با الاغشان در راهی می رفتند به کوری رسیدند که علیلو عاجز در راه مانده بود . او را با خود تا شهر همراه ساختند ... چون به پشت دروازه شهر رسیدند ، کور بانگ برداشت که آی مردم به داد برسید که این مرد خر و زن مرا به قول امروزیها غر زده است و...