سیلمی پرشی هلشتاین کورنت اوبولنسکی Cornet Obolensky

کورنت اوبولنسکی یک اسب سیلمی معروف در دنیای پرش با نمایش بود. او در سال 1999 متولد شد و در سال 2014 درگذشت. کورنت اوبولنسکی یک اسب هلشتاینر بود که به دلیل توانایی استثنایی خود در پرش و حرفه موفقیت آمیز خود در این ورزش مشهور بود.

کورنت اوبولنسکی در طول سال‌های رقابتی خود توسط مارکو کوتسچر سوار آلمانی سوار شد و با هم به پیروزی‌های متعددی در مسابقات بین‌المللی پرش با نمایش دست یافتند. برخی از برجسته ترین بردهای آنها عبارتند از جایزه بزرگ زوریخ، جایزه بزرگ رم و جام ملت های آخن.

موفقیت کورنت اوبولنسکی در عرصه پرش نمایشی نیز برای او جایگاهی در گل میخ به ارمغان آورد و او تبدیل به یک اسب نر پرورش دهنده بسیار مورد تقاضا شد. فرزندان او در این ورزش به موفقیت دست یافتند و بسیاری از آنها در بالاترین سطوح پرش با اسب در سراسر جهان به رقابت پرداختند.

شجره نریان کرنت اوبولنسکی

شجره نامه کورنت اوبولنسکی به برخی از مشهورترین رگه های خونی در جهان پرش با نمایش برمی گردد. او توسط کلینتون، یک اسب نر هلشتاینر که همچنین یک پرش نمایشی و پدر موفق بود، سرپرستی می کرد. پدر کلینتون، کورادو اول، یک رقیب بین المللی برتر و یکی از پدران پیشرو در هلشتاین بود.

سد کورنت اوبولنسکی Rabanna van Costersveld، یک مادیان Warmblood بلژیکی بود که یک پرش نمایش موفق نیز بود. پدر او، Heartbreaker، یک بازیگر برتر در این ورزش و یک پدر پرکار از پرش‌های نمایشی موفق بود.

به طور کلی، شجره نامه Cornet Obolensky دارای ترکیبی قوی از عملکرد و برتری پرورش است. نسب او شامل برخی از موفق ترین و تأثیرگذارترین اسب ها در این ورزش است که احتمالاً به موفقیت او به عنوان یک پرش نمایشی و پرورش اسب نر کمک کرده است.

خلق و خو

کورنت اوبولنسکی به داشتن خلق و خوی عالی معروف بود، که یک ویژگی مهم برای یک پرش نمایش موفق است. او را فردی آرام و جمع و در عین حال در کارش پرانرژی و مشتاق توصیف می کردند.

بسیاری از سوارکاران و مربیانی که با کورنت اوبولنسکی کار می کردند، به تمایل او به یادگیری و توانایی او برای انطباق با موقعیت های مختلف اشاره کردند. او به سرعت یادگیرنده بودن شهرت داشت که به او اجازه می داد تا به سرعت در رده های پرش نمایشی پیشرفت کند.

به طور کلی، خلق و خوی کورنت اوبولنسکی یکی از بزرگترین دارایی های او به حساب می آمد، زیرا به او اجازه می داد بهترین عملکرد خود را در عرصه رقابت داشته باشد و در عین حال کار روزانه با او را نیز لذت بخش می کرد.

کورنت اوبولنسکی نیازی به معرفی ندارد. او بیش از یک دهه است که بر دنیای ورزش و پرورش تسلط داشته است. او که هم به عنوان یک ورزش و هم در پرورش اسب نر بسیار موفق بود، هنوز هم به همان اندازه که در اوج حرفه بین المللی خود بود، برای پرورش امروز نیز محبوب است. ظاهر خوب، خلق و خوی و تکنیک و وسعت فوق العاده او و فرزندانش، او را در بین بهترین اسب نرهای جهان از نظر وراثت و قابلیت اطمینان قرار داده است. امروز فرزندان و نوه‌های او پرچم کورنت اوبولنسکی را در بالاترین سطح در سراسر جهان به اهتزاز در می‌آورند. در سال 2012، BWP عنوان “سفیر” را به او اعطا کرد و او در حال حاضر در رتبه بندی WBFSH Sire برای سال 2016 پنجم است.

موفق ترین پسر او، کورنت دی آمور، قبلاً برترین اسب جهان در رتبه بندی FEI بود. برنده فینال جام جهانی 2014، دارنده دو مدال نقره در مسابقات قهرمانی اروپا 2015، چهارم به صورت انفرادی در سال 2013، ششم در بازی های جهانی سوارکاری. لیست موفقیت های بین المللی کورنت دامور طولانی است. فرزندان دیگر او عبارتند از Cornado NRW، Cristallo I، Conte Bellini، Cornet’s Cristallo، Cocoshynsky، Colestus و Cornetto King – بیش از 60 فرزند کورنت اوبولنسکی در مسابقات جایزه بزرگ می پرند و او بیش از 80 پسر دارای مجوز دارد، در حالی که 194 نفر از آنها برنده شده اند یا در مسابقات سطح پیشرفته قرار گرفت. درآمد فرزندان او در طول زندگی بیش از 1.8 میلیون یورو است. در فینال جام جهانی 2016، Corbinian برنده، Cornado NRW مقام دوم و Cornet D’Amour مقام سوم، همه توسط Cornet Obolensky بودند – دلیلی بر غیرقابل مقایسه بودن این اسب نر خاکستری بزرگ.

مارکو کوتچر درباره کورنت اوبولنسکی
من به اندازه کافی خوش شانس بوده ام که در زندگی ام سوار بر اسب های خوب زیادی شده ام، اما البته کورنت یک اسب بسیار خاص بود. من لحظات خوشی را با او سپری کردم، هرچند گاهی اوقات لذت کمتری هم داشت…» با مارکو کوتچر صحبت می کنیم که سال ها شریک یکی از تأثیرگذارترین نریان های جهان بود. وقت آن است که در مورد او بیشتر بدانید!

چشمگیر

کورنت قبلاً در سن 2.5 سالگی مشهور بود. سپس در مراسم تأیید اسب نر در وستفالیا شرکت کرد و در واقع حتی افراد غیر اسب در آنجا می توانستند ببینند که او در کلاس خودش است. روشی که می‌توانست پرش‌هایش را تمام کند، سهولت،… این غیرعادی بود. بسیاری از پرورش دهندگان بلافاصله او را شناختند و حتی اکثر سوارکاران قبلاً او را از عملکرد او در آنجا می شناختند. وقتی او در پایان چهار سالگی به اصطبل ما آمد، لوجر (بیرباوم) می خواست خودش سوار او شود. او او را در نمایشگاه نریان در مونستر-هاندورف معرفی کرد. مارکو کوتچر می‌گوید سپس آن را به عهده گرفتم. او یک اسب با قاب بزرگ بود، یک نوع زیبا. یک اسب نر واقعی! سواری او در ابتدا چندان آسان نبود و به سختی می‌توانست خود را تحمل کند، اما چیزی که از همان لحظه اول عالی بود احساس پرش بود. این واقعاً هیجان انگیز بود. در خانه او واقعاً مانند یک بره بود، ساکت، خوش رفتار، اصلاً نریان هوس نداشت، اما اگر در خانه نبود، کمی غیرقابل پیش بینی بود. بعد واقعاً سرحال بود و می خواست خودش را ثابت کند! ”

اولین مسابقه ما

من هرگز اولین مسابقه ام با کورنت را فراموش نمی کنم… ما به یک نمایش در ایستربرگ در خانواده هکمن رفتیم. این اولین مسابقه ما بود و جواز حضور در بوندشامپیونات بود. او به عنوان یک اسب نر بلژیکی نمی توانست در مسابقات بوندشامپیونات شرکت کند، اما حداقل به 8.0 نیاز داشت تا به رسمیت شناخته شدن خود به عنوان یک نریان حفظ شود. دو راند بود، یک دور L و یک دور M و آن راند M برای نتیجه حساب می‌شد. ببین من خوب یادم میاد (می خندد) قبل از اولین نمایش چند بار تمرین را در مکان های خارجی شروع کرده بودیم، اما بسیاری از اسب ها و کامیون های جدید برای کورنت داستان متفاوتی داشتند… ما قبلاً به عمد کورنت را به عنوان تنها اسب روی یک کامیون بزرگ قرار داده بودیم. . به این ترتیب ما فضای کافی داشتیم تا او را در طبقه بالا آماده کنیم و راحت او را سوار کنیم. پس از تخلیه، لانژ را به او آویزان کردیم و به دامادم گفتم: وقتی پایم در رکاب است، باید لانژ را رها کنی. قبلاً از دفعات قبل یاد گرفته بودم که او را در جاهای جدید آموزش می دادم. وقتی سوارش شدم، آنقدر سرحال شد که راحت‌تر می‌توانست آزادانه بدود. اگر سعی می‌کردید او را نگه دارید، آزاردهنده‌تر می‌شد، بنابراین فایده‌ای نداشت. اما متأسفانه، در این اولین مسابقه، آنقدر راحت پیش نرفت. من فقط پایم را در رکاب گذاشتم و سپس کورنت بزرگ شد، در حالی که دامادم مطیعانه آنچه را که گفتم انجام داد: رها کن. بنابراین متأسفانه او را در حالی که در حال شوخی بود رها کرد، بنابراین من خیلی محکم روی زین نمی نشستم. در حالی که کورنت حدود 10 یارد روی پاهای عقبش راه می رفت سعی کردم دور گردنش بمانم. سیم گوسفندی در انتهای آن 10 متری ایستاده بود که نه کورنت و نه من آن را ندیده بودیم. پس وقتی پایین آمد با پاهای جلویش گیر کرد و با هم روی زمین رفتیم. خوشبختانه، هر دوی ما آسیبی ندیدیم، اما طولی نکشید که کورنت تصمیم گرفت از جای خود بلند شود و با تاخت کامل در سراسر سایت بدود و سپس از روی یک حصار به ارتفاع 1 متر 50 بین پارکینگ کامیون و یک زمین بپرد. سپس با دم بالا، از میان آن میدان سنگین، از همه اسب ها دور شد. در همین حین تلفن همراهم زنگ می زند: کای لیگس به من زنگ می زند که در آنجا هستم زیرا باید به رینگ بروم. تنها چیزی که توانستم بگویم این بود: “کای، ما یک مشکل بسیار بزرگ داریم، زیرا در حال حاضر کورنت را از پشت می بینم که در حال تاختن کامل به سمت جاده فدرال است.” خوشبختانه، اصطبل دیگری در امتداد این سایت وجود داشت که دو مادیان در مرتع بودند و ما توانستیم کورنت را در حالی که او سعی می کرد به مادیان های مرتع برسد، بگیریم. در سفر خود، او البته بیشتر تکه های خود را از بین برده بود… زین هنوز بالا بود، اما مارتینگل، افسار و… همه جا پراکنده بودند. بعد از اینکه او را گرفتیم، کمی او را پرتاب کردیم و من خواستم که یک شماره شروع داشته باشیم. وقتی سوارش شدم، بلافاصله تصمیم گرفتم به جای پیاده شدن و سوار شدن در بین دو کلاس، فقط دو ساعت روی او بنشینم. اوه خوب، هیچ چیز بدی در مورد پرش او وجود نداشت: او در کلاس پیاده روی (L) برنده شد و همچنین در آزمون دوم به راحتی به 8.0 رسید. ”

و بیشتر..

پس از چنین شروعی، می دانستم در آینده چه انتظاری دارم (می خندد). من باید برای مدت طولانی مواظب برخورد با او بودم، می توانم به شما بگویم که … ما اغلب قبل از اجرای نمایش او را پرتاب می کردیم تا از آن محافظت کنیم. فقط وقتی حدود 7 تا 8 ساله بود آرام شد. در خانه او نمونه بود. او می توانست ساعت ها در اصطبل بخوابد و واقعاً شیرین بود. او به راحتی می توانست مادیان های پوششی و رفتن به مسابقات را تشخیص دهد. ”

شخصیت قوی

مارکو می گوید: «از سال اول زندگی اش به بعد، علاقه زیادی به فرزندان کورنت وجود داشت. با این حال، افراد زیادی بودند که در ابتدا نمی خواستند از او استفاده کنند، زیرا او را خیلی سخت می دیدند. اما بسیاری از آنها بعداً یک کورنت در اصطبل خود داشتند. یه جورایی قابل درک بود او یک پرش نمایشی درخشان است، اما شخصیت قوی دارد. با این حال، او همچنین دارای فرزندان بسیار آسان است، اما این چیزی است که باید در نظر گرفته شود. دروغ می گویم اگر بگویم او هرگز به من سردرد یا شب های بی خوابی نداده است! او چندان قابل برنامه ریزی نبود تا بتوان گفت. از قبل سخت بود که بگویم او در آن روز چگونه خواهد بود. قبل از دوره، همیشه حدس می زد که او در آن روز چه واکنشی نشان می دهد. اگر من آن را با Cash (توسط Carthago Z) مقایسه کنم، دنیایی از تفاوت بود. او کار خود را می دانست و کاری را که باید انجام می شد انجام داد. این همیشه در مورد کورنت صدق نمی کرد. اما او توانست خیلی چیزها را حل کند زیرا کیفیت بسیار بالایی داشت. ”

خاص ترین خاطره

من توانستم با کورنت به دور دنیا سفر کنم، اما برای من قهرمانی اروپا در مادرید خاص ترین بود. طلا با تیم ملی، با مانشافت ما. هدف با کورنت همیشه انجام مسابقات قهرمانی خاص و کسب مدال بوده است. در سال 2010 ما هنوز مجبور بودیم با مصدومیت شدیدی که او در زوریخ متحمل شد، مبارزه کنیم، جایی که دو سال بعد جام جهانی را به دست آوردیم. ”

پایین ترین نقطه

“هنگ کنگ بدون شک پایین ترین نقطه در زندگی حرفه ای ما بود… اگر بتوانم صادق باشم، سعی می کنم تا حد امکان کمتر به آن فکر کنم. مدت هاست که در ذهن من بوده است، اما در مقطعی با آن تمام شده بودم. ” اونجا چه اتفاقی افتاد؟

کورنت 9 ساله بود و آن سال خیلی خوب پرید. فدراسیون ما تصمیم گرفت اسب ها را خیلی زود به هنگ کنگ بروند تا به آب و هوا عادت کنند. قبل از آن ما جلسات منظمی در وارندورف داشتیم و در نهایت اسب ها 6 هفته قبل به هنگ کنگ رفتند. در گذشته، این احمقانه ترین کاری بود که ما با کورنت انجام دادیم، زیرا این بدان معنا بود که او به مدت 6 هفته از ورزش فعال خارج شده بود. جوان بود صددرصد قابل محاسبه نبود.. بهتر بود یکی دو هفته مانده به المپیک مسابقه می داد تا در ریتم بود. به هر حال، این بهانه ای نیست… این طور برنامه ریزی شده بود و همه موافق بودیم. به هر حال، من فکر می کنم در آن زمان 3 نفر از 4 عضو تیم آلمانی (ویرایشگر. تیم در آن زمان متشکل از Ludger Beerbaum، Meredith Michaels-Beerbaum و Christian Ahlmann) بخشی از 10 تیم برتر بودند و ما واقعاً یک مورد علاقه برای کسب طلا بودیم، اما در هنگ کنگ که دور از واقعیت بود…”

صرفا یک سوار

ممکن است فکر کنید که به عنوان یک سوارکار می ترسید که کورنت با یک سوارکار دیگر یا فروخته شود. چگونه با آن کنار آمدید؟ “خدایا، من واقعاً آن سردردها را نداشتم. همه چیز در مورد کورنت به خوبی و به وضوح تنظیم شده بود. با مالک اطمینان حاصل شد که اجازه دارم به سواری کورنت ادامه دهم. او در 13 سالگی از ورزش خداحافظی کرد و وارد اصطبل خود در کیف شد. او در آنجا بسیار تجملاتی می ایستد و حتی او را هنوز سبک سوار می کردند. اکنون تنها کاری که او باید انجام دهد پوشاندن و تنبلی است، بنابراین فکر می‌کنم کورنت مطمئناً موافق است که زندگی بهتری وجود ندارد!