Dr_Ghaffari
Active member
البته من نمی دانم کدام شاعر بزرگ است و کدام شاعر کوچک اما به حتم " حضرت حافظ " را اهل ادب بزرگ می شمارند همین حافظ همشهری شیخ اجل سعدی نیز کم کنایه بار زاهد و واعظ و عابد و شیخ و ... نکرده است. . .دوستان و اعضای محترم و عزیز
با رعایت ادب و احترام به سایرین،
جسارتا بهتر نیست بجای مطرح کردن شعر و حتی اسم (مثلا !)شاعرهایی بی ارزش،به اشعار شاعران بزرگ و گرانقدر کشورمان بپردازیم؟؟؟
معتقدم اینچنین افرادی که هیچ جایگاهی نزد عوام و خواص و ... ندارند و تنها افرادی از جنس خودشان به طرفداری آنها برمیخیزند،باید به دست فراموشی سپرده شوند و حتی بردن نام بی اعتبار و ... ایشان نیز جلوه ی چندان خوبی به محفل نخواهد داد،هر چند جایی حرفی زده باشند که مرتبط با عنوان تاپیک باشد.هر چند تاپیک "خرنامه"(!!!) است ولی اشعار ایرج میرزا لیاقت گذاشتن در همین خرنامه را هم ندارند...
امیدوارم کسی از حرفهای من رنجیده خاطر نشود که اصلا همچین قصدی نداشتم.قبل از همه از دکتر غفاری عذرخواهی میکنم.
سپاس
خوب به یاد دارم وقتی در کنگره حافظ شناسی که در آرامگاه حافظ برگزار شده بود و مقام معظم رهبری نیز که آن زمان رییس جمهور بودند سخنرانی نموده و در پایان تفالی به دیوان حافظ زدند و در تعریف و تمجید از حافظ همین بس که فرمودند در خانه هر ایرانی یک قرآن و یک دیوان حافظ بر سر طاقچه اتاق است ! اما فال چنین بود :
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند . چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند !
البته فقط رندی چون حافظ می داند آن کار دیگر چیست ! بله !
البته گمان نمی کنم لازم به یاد آوری باشد که حضرت حافظ در ادامه می فرمایند : یارب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان ... کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند ! ( الزام آوردن این بیت هم برای خرنامه بودن تاپیک بود تا تمامی مطالبی که حقیر ارسال می کنم بی موضوع نباشد...
البته بدگمانی حافظ به این یک غزل نیست :
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت ... عاقلا مکن کاری کاورد پشیمانی !
من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود ... وعده فردای زاهد را چرا باور کنم ؟
البته به غیر از حافظ شاعران گمنام بی شماری هستند که از خر سروده اند و عجیب است در سراسر ادبیات و فرهنگ ایران زمین " خر و ملا " پیوندی ناگسستنی دارند ...
حال بهتر است ابتدا نام شاعران پر آوازه ای را که در زمره شاعران انقلاب قرار می گیرند را ابتدا برده شود سپس من از همان شاعران ابیاتی در باب خرنامه ارسال خواهم کرد !
تاکید و تایید می کنم خدای نکرده هدف ما مخالفت با دولت و حکومت و ... نیست که به قول یکی از همین شاعران بی شعور و بی فرهنگ که نه دین دارند و نه اخلاق می دانند و نه و نه و نه :
گر چه زین دولت همه ناکامی آمد کام ما .... در فنا افتیم اگر او را فنا می خواستیم !
اما دوستان من شاعران و ادیبان این سرزمین با هر اندیشه ای که در سر داشته باشند سرمایه های فرهنگی و ادبی این مملکت هستند ... و این سرمایه ها هرچند کم هرچند ناچیز و هر چند بی مقدار بی ارزش نیستند ، هر کدام از این قطره ها آب دریای ادب ایرانند که آبروی ایران هستند ...
هجو و هزل که ایرج میرزا آن را برای انتقاد از جامعه روزگار خود برگزیده است یکی از شیوه های ادبی این سرزمین است و شیخ اجل سعدی نیز کم هجو و هزل ندارد ! تازه شاعران بزرگی چون سعدی که از این صنعت برای دست اندازی دوستان و دیگر شاعران استفاده کرده اند تا آنجا که سعدی گوید :
" مادر انوری ک... دارد ! همچو پالان پشت بر دیوار !
باز هم دوستان مرا ببخشند فقط به خاطر" پالان " که بی ارتباط با " خر " نباشد این یک بیت را من باب نمونه ذکر کردم ! پس اگر عدهای منفعت خویش را در آن می بینند که با شاعری چون ایرج میرزا که منفعت طلبی ملایان دوره خویش را به سخره گرفته است مخالفت کنند چه باک ایرج در بیتی می گوید :
نعوذ بالله ز قطره های دیده شیخ !.... چه خانه ها که از این آب کم خراب کند !
ایرج در این بیت به خدا پناه می برد از شیخ ! یعنی خدا شناس است اما شیخ نشناس !
دوستان من من چهار ساله بودم که اشعار ایرج را از حفظ می خواندم : همین ایرج فرزندش " خسرو " را در سن چهار سالگی نصیحت می کند که :
گفتار دروغ را اثر نیست ... چیزی ز دروغ زشت تر نیست!
تا پیشه تست راست گویی ... هرگز نبری سیاه رویی !
آنهایی که ایرج را به ناسزا ناسزا گفته اند که درباری بوده است و چه و چه :
هر کس ز خزانه برد چیزی .. گفتند مبر که این گناه است !
تعقیب نموده و گرفتند .. دزد نگرفته پادشاه است !
این کنایه ایرج به شاه ضرب المثل شده است ... همین ایرج بی ارزش بیش از هفتصد ضرب المثل در دیوان چهار زهار بیتی خود دارد ! بنیان گزار سبک روزنامه ای در ادبیات ایران است البته به زعم ملک الشعرای بهار در کتاب " سبک شناسی " که البته او هم شاعر بی ارزش دیگری بوده است البته همین ایرج است که قوام السلطنه و وثوق الدوله و علایی و ... را فحش می دهد و به قرارداد هزار و نهصد و نوزده که بین انگلیس و روسیه بر سر تقسیم ایران بسته می شود همین ایرج است که می گوید
از صلح میان گربه و موش .. بر باد رود دکان بقال !
که البته این بیت نیز ضرب المثل شده است ...
و همین ایرج است که می گوید :
" بزرگان وطن را از حماقه ... نباشد بر وطن یک جو علاقه " !
ایرج میرزا در جایی می گوید :
عجب گیر خری افتادم امروز .. به چنگ الپری افتادم امروز
عجب بر گشته اوضاع زمانه .. نمانده از مسلمانی نشانه
...
تمام مجتهد ها حرف مفتند .. همه بی غیرت و گردن کلفت اند !
این بی پروایی و پرده دری ایرج است که او را منفور روحانیون نموده است و لاغیر !
البته آیت الله انصاری در اثبات وحدانیت خداوند می فرماید اگر خداوند متعال شریک داشت با یکدیگر دست به یکی نموده و نسل ما آخوندها را از زمین بر می داشت !
دوستان برای خاتمه ابیات فردوسی را در نامه رستم به برادرش مطالعه فرمایند ابیات :
ابا تخت منبر برابر شود همه نام بوبکر و عمر شود
شود روزگار بد آراسته بریزند خون از پی خواسته
ز دهقان و از ترک و از تازیان نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود سخن ها به کردار بازی بود
زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش !
این هم پیش بینی فردوسی بوده است .. والسلام !