ضرب المثلهايي كه درباره اسبها وجود داره

مرضیه

Member
خیلی خوب... ولی دکتر فراموش نکنید اول شما بودید که ضرب المثلهای در ارتباط با خر رو شروع کردید و ما ادامه دادیم!
ضرب المثل امروز من حکایت مادیان حاجیه .حاجی شخصی تقریبا خسیس بود که از مردی عرب بجای طلبش مادیانی میگیرد و از آنجا که این مادیان زیاد غذا نمیخورد او را نگه میدارد. بعد از چند سال که مادیان پیر میشود(رنگ آن فرس گلگون بدی سن و سالش از نود افزون بدی) حاجی تصمیم به فروش آن میگیرد. هر شخصی که برای خرید اسب به خانهی حاجی میاید اول از همه دهان اسب را باز کرده و دندانهایش را میشمرد اما...از سحر تا شام دمی صد مشتری چون ورا دیدید از او گشتند بری . خلاصه مادیان بیچاره از بس که مردم دهانش را باز کرده و دندانهایش را شمرده اند، هر شخصی را که میبیند خودش دهانش را باز کرده و دندانهایش را نشان میدهد، خواه آن شخص خریدار بوده یا غیر...
این هم از نمونه ی اسبیش جناب دکتر ، نوبت شماست...!
 

Dr_Ghaffari

Active member
مرضيه خانم دست شما درد نكند ! "ما را به دم اسب بستيد" ! حكايتش را كه شنيده ايد ! تنبيهي بود كه در قديم دستهاي آدم بده را به دم اسب مي بستند و اسب را رم مي دادند و ...
 

مرضیه

Member
بودست خری که دم نبودش روزی غم بی دمی فزودش
در دم طلبی قدم همی زد دم میطلبید و دم نمی زد
ناگه نه ز راه اختیاری بگذشت میان کشتزاری
دهقان مگرش ز گوشه ای دید برجست و دو گوش اوی ببرید
بیچاره خر آرزوی دم کرد نایافت دم و دو گوش گم کرد ....
 

Dr_Ghaffari

Active member
احسنت دوستان ! مرضيه خانم از قديم گفته اند :"چو ميدان فراخ است گويي بزن" ما هم پس از مدتها هماورد يافتيم پس "اين گوي و اين ميدان" !
 

مرضیه

Member
خواهش میکنم، شما پیشکسوت هستید در این میدان، امیدوارم فقط وسط راهی " کمیتمون لنگ نشه..."
 

Dr_Ghaffari

Active member
سعدي دو بيت دارد كه با ضرب المثل شما مقابله مي كند قبلا اين دو را به طنز با هم تركيب كردم كس نپرسيد خرت به چند !؟
اسب تازي دو تك رود به شتاب شتر آهسته مي رود شب و روز.
اي بسا اسب تيزرو كه بماند خرك لنگ ره به منزل برد!
"رم كار اسب سياه است" در پاسخ ضرب المثل "اسب بايد سفيد باشه" به قول ايرج :
" رم نه تنها كار اين اسب سياه مخلص است مردم اين مملكت هم مثل خر رم مي كنند !" ببخشيد ايرج است ديگر !
 

sohrab

Active member
"یال و دویمت بوری"

نفرینی است لری که به اسب می گویند : "یال و دمت بریده باد" یعنی صاحبت بمیرد.

در لرستان و ایلام گاه موی یال و دم نریان کسی را که مرده است می برند و این همان رسمی است که در شاهنامه در مرگ اسفندیار از آن یاد شده است:
پشوتن همی بود پیش سپاه بریده فش و دم اسب سیاه


این هم ادای دین ما به نیمه ی لری مان!​
 

مرضیه

Member
ضرب المثل امروز "نعل انداختن "کنایه از به سختی وامانده شدنه .و نیز "نعل ریختن " کنایه از با شتاب گریختنه.
و راجع به خر هم بگیم که گفته باشیم: شنیدید میگن خدا خرو دید شاخ نداد؟! که البته کاملش به این صورته که : خدا خرو دید شاخ نداد ،به گربه بال نداد و به قورباغه دندون .کتایه از اینه که آدمی که ظرفیت چیزی رو نداره ،نباید داشته باشه. اگه خر شاخ داشت همه ی آدما رو با شاخ میزد. گربه اگه بال داشت ،پرنده ای در آسمون باقی نمیذاشت ، و اگه قورباغه دندون داشت انگشت همه ی آدما رو گاز میگرفت. البته من به این آخریه حق میدم ، آخه بی دفاعتر از قورباغه ؟! آدما هم که در آزار رسوندن به این موجودات زبون بسته هر کدوم رکورد دارن....!
 

Dr_Ghaffari

Active member
سلام ! نه خوشمان آمد ! الحق و الانصاف دارم احساس خطر مي كنم ! من استعداد خودم را مي دانم ولي به قول انگليسيها :
"you are dark horse"
اما براي اينكه از خر هم گفته باشيم :"خر پير و افسار رنگين!"البته در پاكستان مي گويند ماديان پير و افسار رنگين!:"بور هي گهوري لال لگام "! "گهوري" در زبان اردو يعني ماديان و "گهورا" يعني نريان ! به هرحال ماييم و نواي بينوايي ! از قلندر هويي و از خرس مويي و از ما همين بضاعت غنيمت است !
 

مرضیه

Member
احساس خطر ؟!!!!!!!!!!!!!!!! نگران نباشید دکتر ".ما از اسب فقط نعلش رو پیدا کردیم...!!!" بعبارت دیگه : خدا داده به ما مالی، که از آن یک خر مانده است سه پالانی....
 

Dr_Ghaffari

Active member
بگذاريد اول از خر بگويم كه مقدس است مخصوصا اگر خر خر عيسي بن مريم باشد..! پس مريم بر خر نشست و عيسي را پيش گرفت و يوسف نجار را كه پسر عمويش بود با خود برد و از بيت المقدس بيرون رفت...(تاريخ طبري)
... بر آ‹ خر سوار شد و به بيت المقدس آمد و كوران و بيماران را شفا داد...(قاموس كتاب مقدس)
اين خر؛خر عزيز نبي را پسر عم است اين خر برادر خر عيسي بن مريم است.
به هر حال خر در نظر مؤمنان مقامي دارد و اينكه اطبا و روحانيون كه بيشتر از خر استفاده مي كردند از اين سبب بوده است .باز اينكه در دهات مريض را بر خر سوار نمي كردند و مي گفتند :"خر ؛ مرض شناس است " ! خر عيسي در فارسي ضرب المثل است كه :" خر عيسي به آسمان نرود" يا اينكه سعدي گويد:
"خر عيسي گرش به مكه برند چون بيايد هنوز خر باشد"
در قفقاز گروهي بوده اند كه سم خري را با اين خيال كه سم خر عيسي بوده است احترام مي كرده اند :
"دارم مسيح گرچه سم خري ندارم"
اما شما مرضيه خانم " اسب خودتان را بتازيد " كه فتح نزديك است آن هم فتح المبين !ما هم "خر خودمان را سواريم"
 

مرضیه

Member
ضرب المثل اسبی امروز هم"رکاب دادن" هست. در ارتباط با خر هم اگر بخوام بگممیگم که "به بوی کباب اومدیم ولی خر داغ میکردند....!!!!"
 

Dr_Ghaffari

Active member
"زبان خر خلج مي داند و بس" صورت درست آن است ! اما ضرب المثلي كه از اسب آورديد بيشتر اصطلاح است تا ضرب المثل ! باور كنيد من نمي خواهم " نعل به پاي بي گناه بكوبم " اما اسم خر كه مي آيد " ياد زير پالان مي افتم " .... اگر حكايت ضرب المثلها را خواستيد نقل خواهم كرد مرضيه خانم اگر گفتم كم كم دارم احساس خطر مي كنم بدان سبب بود كه ضرب المثل "كميت" را آورديد كه فكر نمي كردم كسي بگويد و گذاشته بودم براي آخرين ضرب المثل كه بگويم "كميتمان لنگ شد" كه نشد و شما گفتيد .
اما امير حسين جان ضرب المثل " خر داغ مي كردند " كه خيلي معروف است تكه اولش را هم كه مرضيه خانم براي محكم كاري آورده اند . قديم داغ سرد نبوده و اسبان و الاغها را با داغ آتشين داغ مي زده اند و بوي سوختگي پوست حيوان شبيه به بوي كباب به مشام مي رسيده و مردم براي تماشا جمع مي شدند و بعضا مي گفتند كه فكر كرديم بوي كباب است و .... حالا اگر كسي به اميد مطلوبي به جايي برود و نوميد شود مي گويند " خر داغ مي كردند " عكس ضرب المثل: "به هواي شكر آمد و بر پسته افتاد" است.
 

Dr_Ghaffari

Active member
حكايت " ياد رفتن زير پالان خر "
روزي در شكار گاه براي سلطان شاه حاكم كرمان خبر مي برند كه ملك شاه از اصفهان به طرف كرمان لشگر كشيده است . سلطان شاه بي درنگ نخجير را رها كرده به سوي كرمان حركت مي كند . ملازمان علت را جويا مي شوند . شاه در جواب مي گويد شما زير پالان خر نرفته ايد ! سلطان شاه ادامه مي دهد زماني كه دشمن در همدان بر پدرم ملك قاورد چيره شد من در عراق بودم در آنجا مرا گرفتند و قتي مي خواستند چشمان مرا ميل كشند به خفت و خواري پالان خري بر من نهادند و كسي بر پشت من نشست تا به هنگام اجراي اين عقوبت حركت نكنم . حالا مي ترسم مبادا آن عقوبت بر من تكرار شود . نهادن پالان بر پشت گرفتاران و مجرمان و ... كاري متداول بوده است و از آنجا اين ضرب المثل رايج شده است.
حكايت "كوبيدن نعل بر پاي بي گناه "
عبدالمجيد ميرزاي عين الدوله وقتي به حكومت مازندران رفت براي زهر چشم گرفتن از مردم بر پاشنه مرد بي گناهي كه به جرمي متهم شده بوده است نعل مي كوبد و اين ضرب المثل مي شود .
 
بالا