ضرب المثلهايي كه درباره اسبها وجود داره

[مرضیه]

نهدکتر جون ته نکشیده ولی بعضی هاش مشکل اخلاقی داره هیچ جوری هم نمیشه سانسورش کرد...! مخصوصا محلیهاش!
مجبوریم رو بیاریم به خارجیهاش! اسکاتلندی: اسب تیزرو که بار نمیکشه.
امیدوارو نگید "طرف پوست و روی خر داره!" ;D

 

[sohrab]

اگر قرار به سانسور ضرب المثل بود که "کتاب کوچه" احمد شاملو اصلا چاپ نمیشد.

 

[Dr_Ghaffari]

نداشتيم ! آنهايي كه مشكل اخلاقي دارد مخصوص خودمان است ! گذاشتيم وقتي كفگير همه به ديگ خورد يكه تازي كنيم ! دو تا نقطه چين گذاشتن كه كاري ندارد ! ماشاالله هزار ماشاالله دوستان خودشان استادند از حفظ مي خوانند ! مي گوييد نه بفرماييد امتحان كنيد" دزد حاضر ؛ خر حي و حاضر!"

 

[♘امیرحسین♞]

"نها خرون چه که ونی چه زعفرون" ضرب المثل لریه؟

با حروف پینگلیش بنویس بفهمیم

 

[مرضیه]

naha kharoon che kah vani che zafaroon!

 

[sohrab]

فرهنگ لغت دزفولی!
نها:جلوی
خرون:خر ها
که:کاه
ونی:بگذاری

 

[Dr_Ghaffari]

"خر مال كسي است كه سوار مي شود" !
دو ستان من چرا اقرار نمي كنيد تا من خيالم راحت شود ؟!
"شما خدنگ باد سوار ما خر لنگ سوار" !

 

[مرضیه]

اقرار به چی؟؟؟ برای رها شدن از دست ما باید" خر کریم رو نعل کنید..."
وگرنه من که "خودم جا و خرم جاست" . ;D
"قدر اسب رو کسی میدونه که سواشه و قدر تیر و کمان رو کسی که بکارش میبره...
دکتر جان عجله نکنید که شب دراز است و قلندر بیدار...!

 

[Dr_Ghaffari]

"كور حساب خر مفت و زن مفت كرد" ! حكايتش خيلي شيرين است ! اما گفتن ندارد !
ما همان روز كه امپراتوري اقليمهاي ادبيات را به چنگ آورديم " اسب خواستيم" !

 

[Dr_Ghaffari]

• آتيتي ساتيب بائسيماديق، اتني ساتيپ بائسيمايق.
- اسب را فروختيم ثروتمند نشديم، گوشتش را فروختيم ثروتمند نشديم.
در معني گويا اشتباه تايپي يا لپي شده است
-اسب را فروختيم ثروتمند نشديم ؛ گوشتش را فروختيم ثروتمند شديم !
اينها كجا بودند امير حسين جان لطمه بزرگي به ما زديد ! ما را از نويسندگي اين بخش عزل و خلع فرموديد كه هيچ براي 20 روز "دست ما را بستيد به پالان خر" !

 

[مرضیه]

در شهر نی سواران باید سوار نی شد...!"
buy a kid )بچه خر میکنی؟)

 

[Dr_Ghaffari]

تا حالا فكر مي كرديم خيلي " پالان ساييديم " ولي نه !
" پالان ساييدن " كنايه از كهنه كار بودن و تجربه داشتن است ...

 

[مرضیه]

"توسنی کردم ندانستم همی "کز کشیدن تنگ تر گردد کمند""
شنیدید میگن "خر از شیراز بناله تقصیر منه؟!!!" وقتی خیلی گناهی رو گردن کسی بندازن، طرف این ضرب المثل رو بکار میبره...
من خودم که خیلی بکارش میبرم... ;D

 

[Dr_Ghaffari]

زيبا بود مرضيه خانم اين ضرب المثلهاي محلي كه معمولا بين شهر هاي نزديك وجود دارد از زيباترين ضربالمثلها هستند ! رقابت ميان دو قبيله گاه از اين قبيل حكايات و كنايات خواندني و شنيدني را خلق مي كند ! در همان خوزستان مثال بزنم "دزفول" و "شوشتر" و حكايت "گم شدن خر دزفولي در شوشتر !" كه جزء همان سانسوري ها است كه شيرين است ! اما گفتن ندارد ! نمي دانم چرا دوستان ديگر " پا در اين ركاب نمي كنند "!

 

[مرضیه]

در تاریخ هر شهری از این قبیل حکایات پیدا میشه ،که در همه ی آنها ا یک چیز مشترک هست و ان زبان روایی انهاست که اغلب عامیانه و همراه طرز تفکر مخصوص به همان زمان است.خب طبیعی است که در اکثر این روایات اصطلاحاتی نامانوس و به دور از شان سخن دیده بشه. اما ظرافت و ریز بینی این حکایات رو الحق و الانصاف نمیتوان نادیده گرفت.
"طرف بختش مثل اسبش سیاه است..." خب حتما اگر اسبش سفید بود بختش هم سفید میشد!!!!
و در کل این مسائل "تاج زرین بر گردن خر نهادن هست...!!!"

 

[Dr_Ghaffari]

احسنت ما " پا از ركاب گرفتيم " فكر مي كرديم مي بريم ولي با وجود شما مرضيه خانم گويا " خر نخر يده ؛ آخور بستيم ! "
" پا از ركاب گرفتن " كنايه است براي صلح طلبيدن و از در آشتي در آمدن ! و دومي را كه من در شيراز شنيده ام و نه جاي ديگر در واقع معادل :
" به دشت آهوي ناگرفته مبخش" يا " چو نا كشته اي خرس مفروش پوست " مي باشد ! خوب است اين بار پاي خرس و آهو را هم وسط كشيديم !

 

[DADAR]

marzeyeh khanoom va Dr jan vaghean benazam be in hameh zowgh ,posht kar va etelaat
betazid ke khoob mitazid, ma ham hamchenan lezzat mibarim

 

[مرضیه]

دادار عزیز ، ممنونم از حمایت و تشویقتون. ضرب المثلهای انگلیسی شما هم بسیار عالی بود.
اما در ارسال آقای امیر حسین قاسمی یه ضرب المثل از قلم افتاده که من اینجا مینویسم.
"آتا نگ بارقا دوست تانی ، آت نگ بارقایول "
معادلش میشه: تا وقتی پدرت زنده است دوستانت رو بشناس و مادامی که اسب داری راه ها (سرزمینت) را...
از طرفی وقتی انجام کاری بیش از حد طول بکشه میگن: پالان خر دجال شده! یا وقتی همهمه بر پا میشه میگن:مگه خر دجال ظهور کرده؟!!

 

[Dr_Ghaffari]

ممنونم دادار جان ! اميدوارم خداحافظي شما نباشد ! من ضرب المثل را به صورت " مگر خر دجال گم شده " شنيده بودم و خوب ظهور خر دجال هم به نوبه خود جالب است ! چه اشكال دارد خر هم ظهور كند ! به خدا " از هزار اسب يك خر هم به ما نمي رسد " البته اگر هزار اسب ظهور كند ! اين بار خر و اسب را به هم انداختيم تا " قاطر لايق قاطرچي " !

 

[sohrab]

گاهی هم می گن:
«پالان خر دجال شده، شب می­دوزد صبح از هم وا می­شود».